به نام خداوند منان
هموطنان عزیز، برادران و خواهران مسلمان؛ السّلام علیكم و رحمت الله و بركاته!
صمیمانه ترین تبریكات خویش را به مناسبت عید سعید فطر به همه‌ی شما هموطنانم، قلباً تبریك گفته و از خداوند متعال برای همه‌ی بنده‌گان متدین و مؤمن طلب رحمت و مغفرت و توفیقات مزید تمنا دارم.
امیدوارم به بركت این روزهای مبارك، فضای صلح و برادری در وطن ما حكم‌فرما باشد!
فاریابی‌های عزیزم، قهرمانان و رنجدیده های زادگاهم!
آرزوداشتم در این روز مبارك به خانه های هر یك شما رفته با تك تك تان عید مباركی نمایم و با تأسف که در شرایط ناهنجار نتوانستم به آرزوی خویش نایل آیم و برای رفاه و امنیت شما در سنگر تنهایی تان همراه و در کنار تان شریک غم و شادی تان باشم و بر زخم های تیر و شلاق خورده‌ی تان مرهمی بگذارم. مرا ببخشید و معذورم بدارید كه با دستان بسته نتوانستم كاری انجام بدهم، امّا فریاد درد و رنج شما را بار بار به گوش رهبری حكومت وحدت ملّی و مسؤولان درجه اوّل امنیتی كشور رسانیده ام تا كوچكترین كمكی هم به شما مردم اسیر و مظلوم رسانیده شود، و برایم نیز هرلحظه اش عید شادی بوده باشد. وعده میدهم هرآنچه از توان من باشد در این راه دریغ نخواهم كرد!
مردم رنج‌دیده‌ی كشور عزیزم!
امروز با استفاده از فضای مجازی به خانه های هریك شما حضور یافته، عید تان را مباركباد گفته از خداوند بزرگ به شما سلامتی و صلح و همبسته‌گی آرزو دارم.
بااحترام جنرال عبدالملك رهبر حزب آزادی
و مشاور ارشد ریاست اجراییه‌ی جمهوری اسلامی افغانستان
دوستان عزيزم در فضاي مجازي درود به همه شما!
ازلطف ومهرباني همه دوستان سپاسگذارم كه مارا در فضاي مجازي تنها نگذاشتند وتعدادي از دوستان به مسنجر من زنك ميزنند وبنابر خرابي سيستم صوتي مسنجر صحبت نميتوانم معذورم بدارند وهرشب جمعه از ساعت ٩ شب الي ١١ شب حاضرم به پرسش هاي دوستانم بادرنظرداشت عفت قلم وكلام برايم نوشته بكند جواب بدهم !
دوستان عزيز !
با تاسف طبق مقررات فيسبوك نميتوانم اضافه از پنج هزار پيشنهاد دوستي را قبول نمايم ودوستانيكه علاقه دارند با من در ارتباط باشند ازطريق صفحه رسمي ام در خدمت هستم!
بااحترام جنرال عبدالملك
هموطنان عزيز درود به همه شما !
خوشحالم از طريق فضاي مجازي باهمه دوستانم در داخل وخارج از افغانستان در ارتباط شده ودرمورد حوادث تاريخي كشور زير نام ( هفت سال از ياد رفته ) از سقوط حكومت شهيد داكتر نجيب وتا امروز بحث وصحبت دارم وطبق وعده هرشب جمعه از ساعت ٩ الي ١١ شب درمورد همه پرسش دوستان پاسخ نوشته بكنم وفشرده همه پرسش ها وجوابات را بدون سانسور از صفحه رسمي خودم نشرنموده به مطالعه وتحقيق هموطنانم مي سپارم تا هيچ رازي كه من شاهد ان هستم از اگاهي نسل جوان پنهان نماند و اولين شب پرسش ها و پاسخ ها باهمه مخاطبين ام تا دوبجه شب ادامه داشت وتعدادي كثيري از هموطنانم تقديرم كردند وتعداد معدو دي هم دشنامم دادند ازهمه انها سپگذارم كه تقديرم كردند واز انهايي كه دشنامم دادند نيز تشكر ميكنم و مرا متوجه به ان ساخت كه اگاهي عامه و تربيه سالم نسل جوان بيشترين نياز مندي كشور جنگ زده ما است ومن مصمم هستم در هفت سال دوره كاري ام كه يك دوره بحراني و ويراني كشور بوده چشم ديدم وعملكردم رابا همه ملت افغانستان وبخصوص با نسل جوان شريك بسازم تا واقيعت ها وحقيقت هاي تاريخ كشور ش را بداند !
بااحترام جنرال عبدالملك
چهارم سرطان سال 1397 مصادف است به بيست دومين سالروز شهادت ابرمرد تاريخ دگر جنرال محمد رسول پهلوان به ملت افغانستان تسليت بادو روح اش شاد ياد ش گرامي باد.
ملت رنجديده افغانستان ودوستان مهربانم سلام ودرود به همه شما !
بخش دوم
حوادث و حقايق پنهان كشورم را مختصراً زير نام هفت سالِ ازيادرفته، با استفاده از فضاي مجازي با همه خوانندگان و بخصوص نسل جوان، شريك ساخته و قسمت كوتاه آنرا از طريق صفحه رسمي‌ام نشر كردم كه مورد استقبال هزاران هموطنم قرار گرفت. تعداد معدودي از هموطنانم ناراحت شدند و با فرستادن پيام‌های رکیک در صفحه مجازي دشنامم دادند و من هم دشنام‌هاي سازمان يافته شان را از صفحه فيسبوكم پاك نكردم تا ملت افغانستان به نيازمندي تربيه سالم نسل جوان بيشتر توجه نموده و مراقب سوءاستفاده فرزندان جوان‌شان توسط افراد و اشخاص غیرمسئول باشند.
بيشتر مخاطبين‌ام قبل از سایر موارد، تقاضا داشتند تا از ظهور طالب و سقوط آن در شمال معلومات داده و حقايقی را که خودم شاهد آن بوده‌ام و احتمالاً از دید بسیاری‌ها پنهان مانده باشد، در اختيارشان بگذارم. با درنظرداشت پيشنهاد اكثريت دوستان، بالاخره تصميم گرفتم قبل از نشر قسمت دوم يادداشت‌هايم، از ظهور تا سقوط طالبان در افغانستان را، در مرحله‌ی اول، يعني قبل از يازده سپتمبر و آمدن قواي امريكا و ناتو به افغانستان نوشته به مطالعه دوستان و هموطنانم قرار بدهم تا در اين مورد آگاهي حاصل نموده تحقيق و قضاوت عادلانه نمايند.
طالبان بنابر هر پروژه يا پروگرام كه من توانمندي تحقيق آنرا ندارم، در سپين‌بولدك قندهار ظهور کردند و بعد از اندكي حاكم همه قندهار شدند. از طريق رسانه‌هاي آن زمان شنيدم كه شهيد استاد رباني بنابر هر سياستي يا دليلي كه نزد خودش بود، فرشته‌هاي صلح ناميده كمكهاي مالي دولت اسلامي افغانستان را فرستادند و آمرصاحب مسعود شهيد هم در نواحي میدان‌وردک و در نزديكي كابل با رهبري طالبان ملاقات كردند. من در این ملاقات حضور نداشتم و طبیعی است که خاطره‌ای هم در این زمینه ندارم.
در آن شب و روز، نماينده خاص ملل متحد، آقای محمود مستري، به مزارشريف آمده با جنرال صاحب دوستم ملاقات كرد و فرداي آنروز مختار نيازوف مسئول دسك افغانستان در وزارت امنيت اوزبیكستان پيام آورد تا جنرالصاحب دوستم با جنرال نسيم رنا، ریيس آي‌اس‌آي پاكستان در تاشكند ملاقات نمايند و دوستم با چندنفر معدود روانه تاشكند شده با مهمانان خارجي و در حضور رستم عنايت اوف، وزير امنيت اوزبيكستان ديدار وگفتگو كرد وبكس يك مليون دالري را به دوستم صاحب تسليم داد وجناب شان به ضياترجمان كه فعلاً كاردارسفارت افغانستان دردهلي است هدايت داد تا بكس را برداشته به داكترعظيم ياور خاص بدهد در اين مجلس، برعلاوه من ضيا ترجمان عالم‌رزم، سيدكامل‌خان نيز حضور داشتند . درين مورد جزئيات بيشتر را در كتاب خود نوشته خواهم كرد.
جنرال دوستم به مزارشريف برگشت و به قواي هوايي دستور داد تا تيم تخنيكی ترميم طيارات حربي و ترانسپورتي را به قندهار فرستاده طيارات طالبان را آماد ه نبرد با حکومت استاد ربانی بسازند. قواي هواييِ شمال، طبق هدايت جنرال دوستم، انجنير غياث، سر انجنير قواي هوايي و اكه جلال پيلوت از قوم اوزبیک را كه حالا هم در قيد حيات است، با تخنيكران هوايي و با مبلغ هنگفت پول به كمك طالبان به قندهار فرستاد. در همین زمان، تمام پرزه‌جات طيارات طالبان از شمال اكمال شد و وسايط ترانسپورتي و حربيِ آنها در قندهار آماده اجرای وظایف محاربوي گرديد. مبلغ يك لك دالر امريكايي توسط مرحوم مولوي تركستاني به طالبان قندهار فرستاده شد تا جهت تقويت بيشتر خود به مصرف برسانند.
جنرال دوستم، بنابر دعوت مقامات پاكستان، با من، سيد منصور نادري، استاد محقق، عالم رزم و ضيا ترجمان، غرض ملاقات با رهبري طالبان از راه تاشكند به اسلام آباد سفر نمود. جنرال دوستم با همه ما يكجا در مهمانخانه آي‌اس آي جابجا شد و آن شب، دوستم با ملارباني، نفر دوم تحریک طالبان ملاقات كرد و در ملاقات عمومي در برابر ما، از طرف طالبان ملاغوث وزير خارجه، ملا جليل، اميرخان متقی و چند نفر ديگر حضور داشتند و روي سقوط حاكميت دولت استاد رباني بحث و تبادل نظر صورت گرفت. سيد منصور نادري بعد از ختم مجلس، تا صبح به حركت‌هاي اميرخان متقی ميخنديد و ميگفت که اگر اين شخص وزير اطلاعات وفرهنگ افغانستان شود چه خواهد شد و با تأسف چنين هم شد. جنرال دوستم با همراهانش يكجا به مزارشريف برگشت. ارتباطات تيلفوني با طالبان تأمين بود و تعرض بالاي منطقهی دل آرام شروع شد تا به امارت امير اسماعيل‌خان نقطه. پايان گذاشته شود. از زمين نيروهاي پياده طالبان و از هوا طيارات سو ٢٢ جنبش، نظر به هدايت جنرال دوستم، پيلوتهای باتجربه افغانستان، جنرال حفيظ قهرمان، جنرال بصير پيلوت، يعقوب پيلوت، يونس پيلوت، نقيب پيلوت و دیگران كه اسم‌هاي‌شان در اينجا نميگنجد و الحمدلله همه در قيد حيات اند، بمباردمان هرات را شروع کردند. طیارات جنگی در آسمان هرات مانور ميرفتند و صدای غرش ماشین‌های حربي و بم، احتمالاً تا هنوز از یاد شهریان هرات و امیراسماعیل‌خان نرفته است.
لشكر نور به فرماندهيِ امير اسماعيل‌خان، بعد از پيروزي دولت اسلامي در افغانستان غرض تصرف شمال، سالها بود كه در خط بالا مرغاب با جنبش و مردم فارياب می‌جنگید. با آن‌که هزاران جوان فاريابي و هراتي جان باختند و مردم فارياب و هرات بارها بي‌رحمانه مورد بمبارد هوایی قرار گرفتند؛ اما جنگ ختم نشد. در اين موقع حساس، لشكر جنبش به فرماندهي رسول‌پهلوان به اساس هدايت جنرال دوستم، از طريق زمين به بادغيس حمله كرد و تا مركز قلعه نو پيشروي كرد و هرات هم بنابر هر معامله ای سقوط داده‌شد. امير اسماعيل‌خان و داكتر عبدالله، ریيس اجراييه‌ی کنونی، كه در آن زمان نماينده‌ی خاص احمدشاه مسعود نزد اسماعيل‌خان يا حوزه جنوب غرب بود، با اسماعیل‌خان يكجا به مشهد ايران رفتند و طالبان هزاران ميل سلاح ثقيله، از قبيل توپ، تانك و طياره را بدست آورده به يك نيروي شكست ناپذير تبديل شدند. بعد از اكمال و تجهيز طالبان از ديپو‌هاي قول اردوي هرات و جذب سربازهای تازه نفس و پيوستن لشكريان نور، توجه خود را به کابل منعطف ساخت و رابطه‌ی دوستانه خودرا با جنبش نگهداشت و نام جنرال دوستم را در مخابره‌هاي شفري‌شان ملاعبدالرشيدآخند گذاشته که جزیيات بيشتر را راجع به همین مبحث در کتابِ خاطراتم خواهید خواند.
در اين هياهوي جنگ و لشكركشي، جنرال دوستم مجدداً به اسلامآباد سفر کرد و مجلس بزرگی با اشتراك اقایان گلبدین حكمتيار، حضرت صبغت‌الله مجددي، مرحوم حاجي قدير،استاد محقق ، سيدمنصور نادري، مولوي تركستاني، غلام محمد یيلاقي، عالم رزم، ضياترجمان، جنرال پاينده پيلوت و من حضور داشتيم. در آن زمان حكمتيار صاحب و حاجي قدير از نفوذ طالبان و آينده آن در منطقه پشتون‌نشين، نگران به نظر ميرسيدند. جلسات ادامه داشت و بعد از ختم جلسه، دوباره به مزارشريف برگشتيم. بالاخره، جلالآباد سقوط كرد و طالبان به دروازه‌هاي شهر كابل رسيدند و يك هيأت متشكل از آقای قانوني و همایون جرير از طرف كابل به مزار شريف آمدند و جنرال دوستم چندان علاقه‌ای به ملاقات با آنها نشان نداد. شايد آقای قانوني و همایون جرير، روزي جزئيات این ملاقات را با هموطنان‌مان شريك بسازند.
ادامه دارد
دوستان عزيزم سلام به همه شما اميدوارم امروز جمعه را دركنار خانواده ودوستان خود به خوشي سپري نموده از لحظات شاد زندگي لذت ببريد ومنهم امروز با نواسه ام يكجا ميخواهم از جنجال هاي زندگي دور باشم !
باحترام
جنرال عبدالملك
مورخ ٢۶ سرطان سال ١٣٩٧ به اساس دعوت موسسه تحصيلات عالي تاج در مزار شريف و كنفراس علمي كه به اشتراك پروفيسور اورحان حكمت عزيز اوغلو ، ريس اتحاديه پوهنتون هاي بين المللي تركيه ويكي از بنيانگذاران حزب عدالت وتوسعه ، پروفيسور دوكتور سرحت فندك ، پروفيسور ميحتاط اونسال ، و ديپلومات هاي قونسل گري تركيه مقيم مزارشريف وروساي موسسات خصوصي بلخ وكابل با تعدادي از نخبگان اكادميك در رابطه به اهميت و نقش تركيه در رشد اقتصادي ، روابط سياسي ، روابط فرهنگي واكادميك ، تامين صلح در افغانستان داير گرديده بود بنده نيز بنابر دعوت اين موسسه اشتراك نموده ازنظريات نيك مهمانان واستادان گرانقدر براي تربيه سالم قشرجوان ، واز وعده همكاري هياتً. كشور تركيه در مورد بورسهاي تحصيلي به جوانان سپاسگذاري نموده وايجاد چنين كنفراس هاي علمي واكادميك را در رشد تحصيلي جوانان كشور مفيد دانسته واميدوارم در تحكيم دوستي افغانستان وتركيه نيز موثريت خودرا داشته باشد !
اليوم ٢/ اسد سال ١٣٩٧ باهياًت اروپا یی از كشور پولند كه تحت رياست پرو فيسور مارك كورزني ووسكي ، پروفيسور ميخايل وانكه ، داكترمارچين دوتجمن ، وخانم دوكتورس كريستينا ، باهيات همرا ه اش اقاي مرتضي حارث از پوهنتون دولتي ( اپوله ) ان كشور غرض تمديد وبررسي برنامه تحصيلي( ارس موس ) به موسسه تحصيلات عالي تاج در مزار شريف تشريف اورده بودند و بعد از ختم پروگرام ها وكنفرانس هاي علمي واكاميك با ریس موسسه تاج یکجا در منزلم امده با من ملاقات نمود ٠ درین گفتگوبخاطر تربيه سالم نسل جوان كشور صحبت همه جانبه صورت گرفت و درين بحث هياًت رهبري پوهنتون دولتي پولند با امضاي برنامه پروگرام ماستري به فارغين موسسه تحصيلات عالي تاج وعده دادند تا هرنوع همكاري هاي تحصيلي واكادميك را در چوكات قانون تحصيلي به جوانان ونخبگان تاج فراهم نموده همكاري مي نمايند وامروز بنابر تلاش وزحمات مسولين موسسه تحصيلات عالي تاج حدود يكهزار جوان فارغ التحصيل به صفت داكتر ، حقوقدان ، اقتصاد دان به جامعه تقديم نموده و تعدادي از جوانان با استعداد رابه كشور پولند ، قبرس ، تركيه ، وامريكا بخاطر تحصيل برنامه ماستري فرستاده است واميدوارم ادامه همكاري هاي اكادميك وفرهنگي و روابط دوستانه با كشور ها ي جهان در تامين صلح وامنيت وارتقاي ظرفيت هاي تحصيلي به جوانان بادانش مفيد وموثر واقع گردد تا جوانان تحصيلكرده در اعمار مجدد افغانستان جنگ زده نقش مهم را ايفا نموده مصدرخدمت به هموطنان عزيز گردد ٠
هموطنان عزیز با درود به همه شما بزرگواران
بخش سوم خاطراتم تحت نام هفت سال از دست رفته ، بعد از قراردادن در فیسبوک به یک باره ناپدید شد. با پیگیری‌هایی که انجام دادیم متوجه شدیم عواملی با سوءنیت در پی آن هستند تا مرا از نشر ادامه این سلسله خاطرات منصرف بسازند. آنان با انجام فعالیت‌های ضد آزادی بیان و با فشار آوردن به شبکه جهانی فیسبوک این بخش از خاطرات مرا حذف نمودند که به اجبار دوباره منتشر نمودیم. این بخش در مدت کمتر از دو هفته بیش از ۷۰۰ هزار بازدید کننده داشت. همچنین تعدادی ازهموطنانم از طولانی بودن این بخش شکایت داشتند و تعداد کثیری هم تقاضا داشتند تا با فلم ویدیویی مستند یکجا نشر نمایم و حالا بخش سوم خاطراتم را مجدداً در چند قسمت تقسیم نموده و با فلم کوتاه مستند نشر می‌نمایم.
میخواهم یک بار دیگر یادآوری نمایم که نوشتن خاطرات من تنها برای آگاهی هموطنان و به خصوص نسل روشن جوان است که حالا با در اختیار داشتن رسانه‌های اجتماعی می‌توانند بدون واسطه به این اطلاعات دست بیابند. به همین خاطر هیچ فشاری باعث نمیشود که این راه را ادامه ندهم. به کسانی هم که در صدد حذف این بخش از تاریخ باشند توصیه میکنم که از راه‌هایی مدنی‌تر به دنبال خواسته‌های خود باشند.
جوانان عزيز كشورم در مناطق نا امن و جنگ زده درود به همه شما !
شرايط ناهنجار جنك ، بيكاري ، فقر ، مواد مخدر، و غيره صدها پديده نا ميمون بر مشكلات نسل جوان كشور ما افزوده و شرايط تحصيل را به جوانان ما محدود كرده است و بخاطر مبارزه عليه بيسوادي ، وهدف خدمتگزاري به جوانان وطنم كه در مناطق جنك زده زندگي ميكند وبه دلايل مشكلات اقتصادي و جنك نميتواند تحصيل بكند من اماده هستم براي (دو صد )نفر ازجوانانيكه علاقه مند تحصيل در رشته حقوق ، علوم سياسي واقتصاد باشد در تايم شبانه موسسه تحصيلات عالي تاج در مزار شريف شرايط تحصيل را براي انها بطور رايگان الي ختم جنك در قريه هاي شان مساعد نمايم ٠
هدف ما درين برنامه سياست وتجارت نيست بلكه خدمت است وجوانان عزيز با اسناد فراغت خود با در نظر داشت شرايط تحصيلي به موسسه تحصيلات عالي تاج مراجعه نموده ثبت نام واماده كانكور درتاريخ نهم سنبله سال ١٣٩٧ باشند٠ بااحترام
هموطنان عزيز ملت داغديده افغانستان سلام بر همه شما !
قرباني همه بندگان الهي قبول در گاه حق گردد ٠
فردا 30 اسد سال 1397 مصادف است به بيست يكمين سالروز شهادت مرحوم عبدالرحيم غفورزي دانشمند وشخصيت بزرگ سياسي و اخرين صدراعظم دولت اسلامي افغانستان كه در يك سانحه هوايي در ولايت باميان باتعداد ي از شخصيت هاي ملي كشور جام شهادت نوشيد ، به ملت افغانستان تسليت عرض نموده وبه بركت عيد قربان از خداوند ج به همه شهداي راه ازادي وطن طلب مغفرت مي نمايم تا به لطف الهي در كشور عزيزم افغانستان صلح وارامش دايمي بر قرار گردد با احترام
اليوم مورخ هفتم سنبله سال ١٣٩٧ تعدادي از جوانان مستقل وتحصيلكرده اوزبيگ و ترکمن به نماينده گي از هزاران جوان تحصيلكرده ، بيكار ، وبي سرنوشت اوزبيگ وتركمن با جلا لتماب محترم داكتر عبدالله عبدالله ريس اجراييه حكومت وحدمت ملي ديدار وگفتگو كردند ودر ين ملاقات دوستانه وبخاطر يك اينده روشن و همبستگي بهتر همه اقوام ساكن در كشور ، از محروميت وتبعيض در ادارات حكومت وحدمت ملي در مقابل جوانان تحصيلكرده اوزبيگ وتركمن بجناب شان خاطر نشان نموده توجه بيشتري را در مورد سهم فعال جوانان تحصيلكرده اوزبيگ و تركمن در ادارات حكومتي تقاضا نمودند تا بتوانند در مشاركت ملي براي ابادي وطن عزيز نقش بهتري را ايفا نمايند ٠
اميدوارم جلالتماب محترم ريس جمهور وجلالتماب محترم ريس اجراييه در مورد نقش جوانان تحصيلكرده همه اقوام بخوص جوانان محروم اوزبيگ و تركمن در ماه هاي اخير حكومت وحدت ملي توجه بيشتر نموده به زخم هاي كهنه اين ملت مرحم بگذارند باحترام
عصر امروز مورخ ٢٤ سنبله ١٣٩٧ با جناب استاد عطا محمد نور ريس شورای اجرايی جمعيت اسلامي افغانستان ديدار دوستانه داشتم وروي مسايل امنيتي شمال بخصوص فارياب ومزارشريف ، نگراني هاي انتخابات پارلماني وانتخابات رياست جمهوري گفتگو وتبادل نظر نموديم و تصميم گرفته شد تا همه شخصيت هاي اثر گذار در شمال در كنار هم قرار گرفته براي تامين امنيت وعدالت از هيچگونه سعي تلاش دريغ نخواهند كرد واميد وار هستم ملت افغانستان بخصوص مردم شمال براي جلو گيري از تهديد هاي امنيتي در كنارهم ايستاده از عزت واتحاد خود دفاع نمايند . باحترام
سلام ودرود به همه معلمان جهان
دوستان عزيز روز معلم اين فرشته گان بشريت در حالي تجليل ميگردد كه اين قشر در كشور جنگ زده ما با بزرگترين مشكلات روز گار دست پنجه نرم ميكند وبا قبول همه درد نا امني ، فقر ، بي معاشي ، كم معاشي ، نبودن امكانات تدريسي ،بسته شدن مكاتب ، بازهم اين وظيفه مقدس را حمايت ميكند وترک اش نمیکند رحمت الهي بر همه معلمان جهان باد .
من هنوز شاگردم وتا زنده هستم شاگردم واین روز مبارک را به معلمان جهان تبریک عرض نموده دست پاک استادان گرامی ام را بوسیده موفقیت انها را از خداوند ج برای تربیه سالم فرزندان انسان وجوانان اینده ساز از خداوند ج استد عا دارم باحترام
درود فراوان به همه شهدای راه ازادی وطن !
شهادت المناک فرزند نامدار وطن عبدالجبار قهرمان را با سایر شهیدان گلگون کفن که بخاطر ازادی وطن و انسانیت در کشورما افغانستان جام شهادت می نوشند به ملت داغدیده وطنم وخانواده های که عزیزان خودرا در اثر جنگ خانمان سوز وتحمیلی از دست میدهند تسلیت عرض نموده به قربانیان حادثه درتمام نقاط افغانستان وبخصوص زاد گاه ام شیرین تگاب فاریاب از خداوند ج بهشت برین وبه باز ماندگان شان صبر جمیل ارزومندم . وتنها از لطف الهی امید وارم تا به ملت افغانستان ترحم نموده جنگ وبرادر کشی را ختم نماید . باحترام
سلام ودرود به همه‌ی دوستان فیسبوکی ام !
امید وارم از حوادث روز گار در پناه الهی باشید . بعد از چهار سال غیابت به زیارت حضرت مولانا در شهر قونیه‌ی ترکیه حضور یافتم و بعداز ادای اخلاص و زیارت و نماز به حق همه‌ی مردم مظلوم کشورم وشهدای راه ازادی وانسانیت وطن دعا کردم، تا پروردگارعالم به حرمت وشرافت مولانای بزرگ به سرزمین افغانستان به خصوص زادگاه او بلخ بامی لطف وترحم نموده، از جنگ ونفاق درامانش بدارد. و دقایق طولانی به دروازه‌ی ورودی مقبره‌ی حضرت مولانا نشسته، زایرین را نظاره میکردم که از هر دین وآینی واز هر رنگ و پوستی با همان عنعنات و رسم و رواج اش به زیارت مولانا حضور می‌یافتند واندک تعصبی یا ممانعتی به چشم نمی‌خورد ودر حقیقت به این دربار فقط (انسانم ارزوست) حکمفرما بود وصدای دل‌نشین «نی» در گوش‌ها طنین افگنده واز جدایی‌ها شکایت میکرد. یعنی جدایی از سرزمینش، جدایی از زادگاه اش، جدایی از یارو معشوقه اش که هزاران تفسیر را به خود جا میدهد که از تفسیر آن عاجزم و هرکه با بر داشتی از مکتب معرفت به آن توجه داشت که کاش می‌توانست انسانهای جهان با پیروی از مکتب مولانای بزرگ بدون هرنوع تعصب وافراط در یک فضای صلح وبرادری، محبت وانسانیت، در کنارهم زنده‌گی میکردند.
به امید آن روز دست به دعا خواهیم بود و جز این، چاره‌ی دیگری نیست . بااحترام
هموطنان عزیزم سلام ودرود به همه شما
خوشحالم که هیاهیوی انتخاباتی باهمه کمبودی وکوتاهی هایش مردم را به پای صندوق های رای کشانید وبا تاسف که باریختن خون عزیزان کشورم سپری گردید
اصل انتخابات در هر کشور متمدن و پیش‌رفته بیانگر مردم سالاری است تا سنت های فرسوده‌ی قبیله‌سالاری یاهم زورگویی وتقلب را نه بگوید و ملت در تصمیم خود آزاد باشد. بدون‌شک امروز ملت افغانستان از سنت های کهنه کشور، از آغاز تا امروز، رنج می‌کشد و خون می‌ریزد ونتیجه‌ی منفی عدم انتخابات شفاف و اسارت مردم در دستان آدم‌فروشان حرفوی بوده که حتی از استفاده‌ی یک رای‌مستقل خود محروم‌اند .
ملت رنجدیده و جوانان تحصیل‌کرده‌ی کشورم، بیایید متحدانه از سیستم بایمتریک و اعلامیه‌ی کمیسیون شکایت حمایت بکنیم تا یک خشت بنیادی را برای آینده‌ی کشور خود، به آینده‌ی نسل بعدی خود، به آینده‌ی دیموکراسی و مردم‌سالاری در وطن خود و برای محو کامل تقلب و زور گویی، در تهداب این پروسه بگذاریم و حتی درین مرحله، اگر این روند به ضرر من و تو هم تمام شود و در ین مبارزه‌ی فرهنگی و عدالت‌خواهی، همه‌باهم یکصدا گردیده کشور خود را از اسارت همه‌ی عوامل بد بختی نجات بدهیم.
باحترام
سلام ودرود به همه قوای مسلح کشورم وملت عزیز افغانستان !
خبر وفات همسنگر دلیر وفرزند صدیق وطن دگرجنرال رحمت الله روفی که تمام عمر گرانبهای خود را وقف کشور خود در راه خدمتگذاری به ملت رنجدیده افغانستان نموده بود قلب هر هموطن خودرا جریحه دار ساخته است ومن خاطرات صداقت ، شجاعت ، ووطندوستی اورا هرگز فراموش نمیکنم وازخداوند ج طلب مغفرت نموده به باز مانده های ان مرحومی صبرجمیل ارزومندم . باحترام
هموطنان عزیزم بخوص جوانان کشورم سلام ودرود به همه شما !
افتخار دارم که موسسه تحصیلات عالی تاج در بلخ به تعدا د ( ۱۷۶نفر ) از جوانان با استعداد ، تحصیلکرده را در ششمین دوره فارغین خود از فاکولته های حقوق وعلوم سیاسی ، اقتصاد به جامعه تقدیم نموده در خدمت ابادی وپیشرفت کشور قرار میدهد وجا دارد از اعتماد خانواده های عزیز علم دوست وجوانان پرتلاش ، استادان با احساس وزحمتکش با قبول همه مشکلات های نا امنی کمی ها وکاستی ها ی موجود برای تربیه سالم فرزندان وطن کمر همت بستند ونونهالان کشور را به ثمر رسانیدند اظهار سپاس وقدر دانی نمایم .
واین جشن فراغت جوانان عزیز را تبریک عرض نموده موفقیت شانرا از خداوند ج برای خدمتگذاری به ملت افغانستان ارزومندم .
امید وارم حکومت وحدت ملی زمینه کار وخدمت را به جوانان تحصیلکرده مساعد ساخته برای پیشرفت مملکت توجه نمایند . باحترام
جوانان عزیز کشورم سلام ودرود به همه شما !
وطن عزیز ما افغانستان سالهای طولانی است که در اتش جنگ تحمیلی ونفاق برادر کشی میسوزد واین جنگ خانمان سوز بر بنیاد مادی ومعنوی کشور ما اسیب جبران ناپذیر رسانیده است وبخصوص به قشر جوان که از بهره علم وتحصیل محروم ماندند وبا وجود اینهمه مشکلات بازهم فضای تحصیل به جوانان زحمتکش وعلم دوست باز شده است وتلاش هر جوانی بی نتیجه نخواهند ماند .
امروز خوشحالم که فرزندانم هریک استاد محمود شمس بنابر زحمت وتلاش شبانه روزی خودش از جمله هزاران جوان تحصیلکرده افغانستان راه موفقیت را به بورس تحصیلی ( فولبرایت امریکا ) گشوده وشامل تحصیل در پوهنتون “کلورادو” امریکا گردید و به در جه عالی تحصیلات خود را به پایان رسانیده اسناد ماستری خویش بدست اورد . و امروز از کشور امریکا٫ بهشت خیالی روی زمین٫ بخاطر خدمت به وطن ویران شده وهموطن داغدیده اش مع الخیر باز گشته در جمع جوانان خدمتگار ، وطن پرست ، و خانواده اش پیوست .
ودخترم استاد سیمین شمس بنیانگذار ومعاون علمی موسسه تحصیلات عالی تاج نیز بعداز تلاش دوامدار در پوهنتون بزرگ “یدی تپه” ترکیه تحصیلات خود را ختم نموده ماستری خویش را به درجه عالی بدست اورده در صفوف خدمتگاران واقعی کشورش وخانواده اش باز گشت . واینجانب فراغت همه جوانان تحصیلکرده را بخصوص تاج داران علم ودانش را قلباً تبریک عرض نموده موفقیت شانرا ارزومندم وامیدوارم با اموخته های شان ، از همه مراکز تحصیلی ، و مملکت بزرگ جهان امریکا وکشور دوست ترکیه در پیشرفت وترقی افغانستان جنگ زده سهم فعال داشته باشند . واز خداوند ج میخواهم به همه جوانان تحصیلکرده و وطندوست میهن ام توفیق عنایت فرمایند تا با قلم ودانش خود مصدر خدمت به ملت رنجدیده سر زمینش گردیده به زخم های جنگ وجهل بیسوادی مرحم بگذارند واینده روشن را برای نسل جوان بسازند . باحترام
سلام ودرود به همه دوستانم !
با اظهار سپاس از همه دوستان ، استادان گرامي ، جوانان با احساس ، داكتران مهربان ، وهمه هموطنانم در فيسبوك ، كه براي علم وتحصيل قشر جوان ارج گذاري كردند با نوشتن هزاران كمنت وپيام در صفحه ام ، من وارجمندانم را تقدير كردند ومارا بخاطر خدمتگذاري درين عرصه تشويق بيشتر كردند وقوت قلب بخشيدند قلباًتشكري ميكنم .
مطمين هستم ملت عزيز افغانستان در احياي فرهنگ اصيل كشور ما وتربيه سالم جوانان اينده ساز عطف توجه بيشتر خواهند نمود . ويكبار ديگر از زحمات استادان گرامي موسسه تحصيلات عالي تاج وپوهنتون بلخ قدر داني مي نمايم كه براي تربيه سالم فرزندان من و همه فرزندان وطن عزيز م در تاج ، با قبول همه كمي ها وكاستي ها در اين كانون اكادميك از هيچگونه سعي وتلاش دريغ نكرده افتخار افريدند وصدها جوان با استعداد وتحصيلكرده را به جامعه تقديم نمودند ازين عمل نيك شان سپاسگذاري نموده از خداوند ج به همه دوستان عزيز م واستادان گرانقدر صحت وسلامتي طول عمر موفقيت بيشتر ارزو دارم . بااحترام
سلام ودرود به هموطنان علم دوست وجوانان بادانش !
افتخار دارم كه امروز به تعداد ١٠٨تن جوانان كشورم باقبول زحمات و بدون در نظر داشت ، كمبودي ها ، كاستي ها ، در شرايط جنگ ونا امني افغانستان كمر همت بستند و بخاطر يك ارمان بزرگ از چهارمين دور فارغين فاكولته طب موسسه تحصيلات عالي تاج فارغ گرديده در خدمت وطن ، وهموطنان عزيزش قرار گرفت .
اين روز خجسته كه جشن فراغت داكتران جوان در زادگاه مولاناي بزرگ در شهر بلخ صورت گرفت . به همه فارغان محترم وخانواده هاي علم پرور شان تبريك عرض نموده موفقيت بيشتر شانرا از خداوند ج ارزومندم .
در ضمن از استادان گرامي موسسه تحصيلات عالي تاج وپوهنتون بلخ كه براي تربيه سالم فرزندان كشور زحمت وتلاش نمودند من به نمايندگي از موسسين تاج سپاسگذاري نموده سلامتي وكاميابي شانرا ارزو دارم . با احترام
سلام ودرود به هموطنان فاريابي ام !
خواهران برادران !
من درسالهاي ١٣٧٥ و١٣٧٦خورشيدي در شرايط جنگ نا امني ، نبود راه هاي مواصلاتي ، فقر بيكاري ، وغيره صد ها مشكل موجود بحيث والي فارياب وظيفه اجرا كردم ودر ان زمان بياد دارم با نداشتن امكانات اقتصادي ، ترانسپورتي ،و طبي مخصوصاً در بخش ولادي نسايي صدها خواهر ومادر در اثناي زايمان جان خود را طفل خودرا از دست دادند ودرد غم ان روز ها وناله مادران را هرگز فراموش نميكنم وبخاطر رفع اينهمه مشكلات يكي از ان جمله بخاطر ايجاد يك شفاخانه يكصد بستر ولادي نسايي با استفاده از امكانات شخصي ام دست بكار شدم وحد اقل پنجاه فيصد كار ساختماني ان انجام شده و كارش ادامه داشت كه تصوير ان روز را بزرگان مركز شهر فارياب باداكتران شفاخانه فارياب شاهد هستند.
واما با تاسف دشمنان رفاه و آرامش مردم فارياب نگذاشتند تا ملت باغرور ومرد خیز اين سرزمين در فضاي صلح ،اتحاد و اتفاق زندگي نمايند وهمه ارزو هاي خدمتگذاري هر فاريابي را تا امروز بخاك خون يكسان كردند ونگذاشتند که فرزندان اصيل فارياب مصدر خدمت به زاد گاه اش شوند وباهزاران توطئه، القاب و ياهم ترور اختناق مانع پيشرفت شدند و با استفاده از احساسات پاك جوانان نا اگاه اين سرزمين بخاطر اهداف شوم خود انها را مورد سو استفاده قرار دادند .
افتخار دارم امروز براي فاريابيان عزيزم تبريك بگويم كه با گذشت ٢٢ سال همان پروژه را که من باهزینه بیشتر از یک ملیون دالر امکانات شخصی ام شروع کرده بودم وخوشبختانه امروز این شفاخانه ولادي نسايي در فارياب تكميل شده وانقريب به بهره برداري سپرده ميشود تا مادران وخواهران فاريابي من از غم مرگ مير خودشان وفرزندان شان در امان الهي باشند .
جا دارد از جلالتمابان داكتر اشرف غني ريس جمهور ، داكتر عبدالله ريس اجراييه ووزير صحت عامه حكومت وحدت ملي وریس صحت عامه فاریاب سپاسگذاري نمايم كه بخاطر تكميلي اين پروژه صحي به مردم رنجديده فارياب توجه وكمك كردند .
اميدوارم شخص جناب ريس صاحب جمهور در تامين امنيت شاهراه وختم جنگ در فارياب ،با ايجاد پروژه هاي ملي ، عطف توجه نموده به زخم اين ملت مرحم بگذارند . بااحترام
بخش کوتاه از خاطرات هفت سال از یاد رفته !
هموطنان عزیزم السلام علیکم !
ارزومندم سرماي خشك وسرد زمستان بخوبي سپري شود وخداوندج از غم ودرد منبعد همه ملت افغانستان را در پناه وامان خود داشته باشد .
دوستان عزيز !
امروز ۲۷ جدي سال ۱۳۹۷ مصادف است با ۲۷ جدي سال ١٣٧٢، روز سردی در مسکو را بیاد آورد و خواستم يك خاطره كوتاه وتلخ را با شما شريك سازم. باوجوديكه در نشر بخش هاي بعدي خاطرات ام بنابر مصروفيت ها ی کاری نتوانستم در صفحه فیسبوک ام نشر کنم وبه تقاضاي هزاران هموطنم که علاقه مند اگاهی در مورد حقایق پنهان تاریخ کشور هستند كوتاهي كردم که ازین بابت عذر خواهي نموده وبه ادامه ان اطمینان ميدهم كه انشاالله در فرصت مناسب همه حقايق تاريخي را كه من شاهد ان هستم با وجود مشكلات ومخالفت ها در قالب یک کتاب با ملت افغانستان شريك مي نمايم .
ملت عزيز افغانستان !
ائتلاف بزرگ با اشتراک اقایان محترم هریک حضرت صبغت الله مجددی ، گلبدین حکمتیار، عبدالعلی مزاری ، جنرال دوستم بخاطر کسب قدرت وحکومت غرض جنگ با حکومت استاد ربانی واحمدشاه مسعود جهت تصرف کابل در ماه جدي سال ١٣٧٢ بوجود امد وجنگ در ماه جدي آن سال شروع ودر کابل ادامه یافت که در ان زمان اقای حکمتیار وظیفه صدراعظمی را نيز به عهده داشت. رهبران شوراي هماهنگي تصمیم گرفتند تا بخاطر چاپ پول به امضای صدراعظم ووزیر مالیه از تنظیم حزب وحدت به مسکو بروند. قرار بر این شد که از جنبش من، واز جانب آقای حکمتیار اقای عبدالهادی ارغندیوال به مسکو سفر نماییم. این موضوع را شخص اقاي دوستم اول با رستم عنايت اوف، وزير امنيت اوزبكستان، بعداً باجنرال قونسل روسيه در مزار شريف صحبت كرده وبه اطلاع انها رسانید وانها استقبال کردند وبه هر دو نفر ویزه دادند. اقاي دوستم بيشتر به تعدادي از جنرالان سابق در مسكو مطمئن بود كه كاري برايش ميكند ومشكل مالي شوراي هماهنگي را حل خواهد كرد .
هیاهوی شورای هماهنگی در ان روزها خیلی گرم ووضیعت حکومت اقای ربانی مناسب نبود. آتش جنگ در كابل شعله ور شده بود وصدهاهزار كابليان آواره ودنبال راه فرار سر گردان بودند و حتی قبرستاني براي دفن عزيزانشان نمي يافتند .
بسیاری از کشور های خارجی انتظار داشت که این سه حزب بزرگ نظامی شاید به کمترین فرصت کابل را تصرف نماید . سفر این هیات نیز برای روسها وافغان های مقیم مسکو بسیار جالب وقابل بحث بود وهر کس علاقه داشت تاهر چه سریعتر هیأت شورای هماهنگی بطرف مسکو حرکت بکند .
در ان زمان منزل اقاي کمال نبی زاده دفتر جنبش وخودش نماینده جنبش بود. بعداز رسیدن به مسکو در منزل اقاي کمال نبی زاده تاجر مشهور امروزی که در ان وقت با من رفاقت داشت، با اقای ارغندیوال جابجا شدیم . هر روز گروه گروه روسها وافغانهای مقیم مسکو که بیشتر آنها جنرالان سابق وزیران سابق حکومت شهید داکتر نجیب الله بودند به دیدن مایان می امدند وروی مطالب گوناگون گفتگو میشد. چهل روز متواتر با هیات روسها ملاقات کردیم وترتیب تنظیم این ملاقات ها توسط اقاي کمال نبی زاده که با روسها یک روابط تنگاتنگ داشت صورت میگرفت. من با اقای ارغندیوال واقای کمال نبی زاده در وزارت خارجه مسکو رفته بامعین اول وزارت خارجه ملاقات کردیم. اقای ارغندیوال چند ورق کاغذ سفید را با امضای آقای حکمتیار با خود آورده بود که در خانه اقاي کمال انرا عنوانی حکومت فدراتیف روسیه بخاطر چاب پول نوشته به معین وزارت خارجه روسیه تسلیم نمود. با گذشت هر روز جنگ ومقاومت احمدشاه مسعود ، برخورد ووعده روسها به جانب شورای هماهنگی تغیر میکرد تا باگذشت چهل روز انتظاری در مسکو بعداز عقب نشینی نیروهای شورای هماهنگی از اطراف ارگ دیدگاه روسها تغییر کرد وجوابش تندتر گردید وواضحاً حمایتش را از احمد شاه مسعود بیان کرد ه از چاپ پول به شورای هماهنگی معذرت خواست .
در مدت این چهل روز وزرا ی سابق وجنرالان سابق همه روزه امده وعلاقه مندی خویش را به وضیعت جاری افغانستان ابراز میکردند . یکی از روز ها مرحوم سترجنرال اسلم وطنجار وزیر دفاع اسبق افغانستان ویکی از اغاز گران برنامه هفت ثور به دیدن من در منزل اقاي کمال نبی زاده امد، باوجوديكه يكروز من وشهيد غفار پهلوان در وزارت دفاع بخاطر اكمال تجهيزات لوا ي ٥١١ و٥١٠ با اسلم وطنجار وزير دفاع پرخاش كرديم. شهيد غفار پهلوان حرف تند وتلخ برايش زد اما وطنجار با خونسردي وتبسم حرف هاي زشت شهيد غفار پهلوان را تحمل كرد وبعداً كمي بمن تاخت وبازهم براي اكمال سلاح ثقيله خارج تشكيل لواها ي ذكر شده امر داد وتا دهليز قصر دارلامان مارا پذيرايي كرد وچندين بار بعداً هم باهم ديديم ولی انقدر ميانه خوبي هم نداشتيم وامدنش بخاطر ديدن من برايم جالب بود. در این مجلس بسیاری از اراکین اسبق مثل اقایان سید محمد گلاب زوی وزیر داخله اسبق ، جنرال نبی عظیمی ، جنرال محمد باقر فرین معین وزارت امنیت ، غیاثی معين وزارت تجارت ، فیض الله البرز ریس زون شمال ، جنرال عبدالفتاح قوماندان هوایی اسبق ، جنرال صدیق ذهین معاون تخنیکی وزارت دفاع ، وتعدادی از شخصیت هاي بزرگ سیاسی ونظامی ، که نام انها در ذهنم باقی نمانده نیز حضور داشتند ودرین جمله اقای سید افندی ریس پولیس انترپول امروزی نیز که در ان وقت نماینده جنبش بود حضور داشت . بحث ها گفتگو ها خیلی شیرین بود هرکس خاطرات وحوادثات ، ونظریات را به نوبه خودبيان میکرد وجنرال اسلم وطنجار خاموشانه و باصمیمیت به حرف همه گوش میکرد ساعتی گذشت در کنارهم نشسته بودیم وبه طرف من نگاه کرد برایم گفت رفیق ملک من از امدنت خبر شدم وبه دیدن تو اینجا امدم واگرفرصت باشد در اتاق دیگری باهم چند دقیقه قصه بکنیم .
من احتراماً برایش گفتم: “جناب وزیر صاحب هر لحظه برای شما مناسب باشد من اماده هستم”، واز اقاي کمال نبی زاده خواهش كردم تا اتاق را اماده نشست ما بکند وباهم در اتاق دیگری نشستیم. قبل از شروع سخنانش از من سپاسگذاري كرد و گفت: “از افغانهای مهاجر اطلاع يافتم که تو براي خروج ابرومندانه هزاران جنرال وهزاران كارمند عالي رتبه دولت وهزاران تحصیلکرده بي دفاع وبيطرف زمينه سازي نموده كمك شان كردي تا به جمهوريت هاي اسياي ميانه پناه بياورند تا جان وناموس شان در امان باشد”٫ وبه رسم حزبي بار ديگر برايم دست داده دستانم را تكان داد .
من به قصه هایش گوش کردم، وطنجار در ضمن اینکه تاریخ زنده حادثات افغانستان بود شخص کم حرف وسنگین نیز بود و درد زیادی در دل داشت. از اخرين روز هاي سقوط حكومت داكتر نجيب الله و از صحبت هايش با او زبان گشود، بسيار هم جالب اما تلخ بود و گاهی هم از رفیق های حزبی اش، گاهی هم از روسها، پاكستاني ها ، امريكا يي ها ، و برنامه بينسيوان نماينده ملل متحد در ان زمان ، وگاهي هم از حوادثات روز گار قصه میکرد. بسیار چیز هارا برایم گفت که انشاالله به تفصیل در کتاب( هفت سال از یاد رفته ) خواهم نوشت .
حدود یک ونيم ساعت باهم قصه کردیم ومن از وضیعت زندگی ومصروفیت اش در مسكو پرسیدم: جناب وزیر صاحب مصروف چه کار هستید ؟
بطرف من برای یک لحظه خیره شد وبا تبسم برایم گفت: “رفیق ملک کدام مصروفیت خاص ندارم، پسرم کوچک است قدرت کش کردن کراچی را به رینک (به اصطلاح روسی یعنی بازار دست فروشی) ندارد ودر تاریکی بامداد کراچی اورا تا رینک میر سانم. از یک دوکان چند جوره بوت نسیه میگیرم وانرا پسرم بدست گرفته ایستاد میشود و میفروشد تا پول اصلی را به صاحب مال داده وچند روبلی که اگر مفاد کرد بخانه نان بخریم!”
شاید این نوشته من وگفته های ستر جنرال اسلم وطنجار (وزیر دفاع ، وزیر داخله ، وزیرمخابرات ، و مسئول مقامات عالی دولت وقت) قابل باور به هموطنانم نباشد که حتی بمن در ان لحظه قابل باور نبود. من بطرف اش خیره وخاموش بودم وتبسم او را با اینهمه سختی روز گار هرگز فراموش نخواهم کرد. من در ان لحظه در نزد خود یک مقدار کم دالر داشتم که ارقام دقیق انرا به یاد ندارم، اهسته دست به جیب خود کردم و همه آن پول را کشیده برایش گفتم: “جناب وزیر صاحب! شما زمانی بزرگ افغانستان بودید وما برای شما احترام داریم. به امضای شما من هزاران میل اسلحه و همچنان رتبه نظامی گرفته ام واین یک کمک ناچیز از طرف من بشما است” با این عمل من خیلی ناراحت شد و مخالفت کرده برایم گفت: “من بخاطر گرفتن پول از تو این قصه زندگی خود را نکردم!”
من هم بجوابش گفتم: “ جناب وزیر صاحب! من این پول را بخاطر اجرای کدام کار بشما ندادم بلکه به عنوان یک هموطن شما میخواهم در عالم مهاجرت دست تانرا بگیرم” و بزور به جیبش گذاشتم. فضای سکوت بین هردوی مان حاکم شد، اشک در چشمانش حلقه زد اما به سرعت خود را کنترول کرد وبعداز یک لحظه با تبسم همیشه گی ازمن تشکری کرد .
بعداز یک اه سرد در دلش برایم گفت: “ما اعضای حزب دیموکراتیک خلق افغانستان برای خود وخانواده خود انقلاب نکرده بودیم تا صاحب ثروت وقدرت باشیم ويا هم به فرزندان خود ثروت وقدرت را ميراث بگذاريم وانكار هم نميكنم كه حزب ما اشتباهاتي نداشته است بلكه مرتكب اشتباهات زيادي شده ايم وما همه متحدانه برای ابادی وپیشرفت کشورمان ونجات ملت افغانستان از اسارت میراثی یک خانواده دست به انقلاب هفت ثور زدیم وکوشش نهایی خود را کردیم تا وطن خود را بسازيم. اما افسوس که دشمنان ملت افغانستان نمی گذاشت تا این ملت صاحب عزت وافتخار خود باشد، باوجودیکه در میدان جنگ شکست خورد اما در داخل حزب بین رفقای ما نفوذ نموده نفاق ایجاد کرد و به هدف شوم خود کامیاب گردیده اردوي بي نظيری که ما در اسياي ميانه داشتیم را بازيربناي اساسي كشور از بين برد.” با نگاه عمیقی بمن گفت: “بیاد داشته باشید که شما نسل جوان هستيد وروزي ما نباشيم شما ها شاهد خواهید بود که این پروژه با سقوط حکومت و حزب ما ختم نمي شود بلکه ادامه دارد ومنتظر بدترین فاجعه ها در وطن تان باشید .”
در ادامه صحبت هایش درد دیگری را از حوادث مهاجرتش برایم قصه کرد که چطور وبا چه مشکل از کابل تا اینجا رسیده بود. بسیار جالب اما غم انگیز و تراژیدی بود که نوشتن ان برای فعلاً از قدرت قلمم بالا است وانشاالله بدون سانسور در کتاب هفت سال از یاد رفته روزی خواهم نوشت. بعداز گذشت سالها که هیچ خبری از سرنوشتش نداشتم، در دوره حکومت آقای کرزی از طریق رسانه ها خبر شدم که ستر جنرال اسلم وطنجار، اغاز گر يك سرنوشت خوب يا خراب براي افغانستان، در کشور اوکراین جان را به جان افرین سپرده است. افغانهای مهاجر مقيم اوكراين باجمع آوری یک مقدار پول بعداز ادای نماز جنازه دفن خاک کردند. این مرد افسانه ای که روزی شهرت اش جهانگیر بودوتانك حامل او به عنوان سمبول افتخار وقت به دروازه ارگ سلطنتي گذاشته شده بود وهزاران هموطن ما به تماشاي او ميرفت؛ با هزاران تانك ديگر دركوره ذوب اهن كشور همسايه ما دفن گرديد وخودش نيز به این سادگی در دیار مهاجرت وفات وبه خاک فراموشی سپرده شد .
خداوند بزرگ مغفرت بکند
انالله واناالیه راجعون .
وفات نا بهنگام همسنگر ودو ست عزیزم قهرمان جهاد ومقاومت ،فرزند صدیق افغانستان مرحوم داکتر محمد ابراهیم ملکزاده وکیل منتخب ولایت غور را به همه هموطنانم بخصوص مردم شریف ولایت غور وخانواده آن مرحومی تسلیت عرض نموده از خداوند بزرگ طلب مغفرت ، وبه باز ماندگان آن مرحومی صبر جمیل آرزومندم.
بااحترام
روحش شاد یادش گرامی باد .
سلام ودرود به هموطنان عزیزم؛
امیدوارم از گزند روز گار در امان باشید.
بخش کوتاه خاطرات (هفت سال از یاد رفته) را به مناسبت ٢٦ دلو روز خروج ارتش سرخ از افغانستان و بعداً نقش اتحاد جماهیر شوروی سابق به رهبری میخایل گورباچف در قبال سقوط حکومت شهید داکتر نجیب الله احمد زی را با ملت افغانستان شریک مینما یم تا نسل جوان وکسانیکه ازین راز تا الحال اگاهی ندارند از وقایع کشورشان بدانند. در ا ینجا از دوستان نامبرده ام، که الحمدالله اکثر انها در قید حیات هستند، تعدادی در داخل وتعدادی هم در خارج زندگی میکنند.
هموطنان عزیز: در وزارت دفاع حکومت داکتر نجیب من معاون لوا ۵۱۱ پیاده فاریاب ویکی از افسران عالی رتبه جوان اردوی افغانستان بودم و از تمام مسایل حکومت اگاهی داشتم چون از یک اقتدار مردمی در شمال برخوردار بودم وبا مقامات رهبری حکومت وقت، بخاطر تقویه واکمال لوا مستقل ۵۱۱ پیاده فاریاب به فرماندهی برادرم شهید محمد رسول پهلوان، دید و بازدید بیشتر داشتم تا در تامین امنیت فاریاب وشمال تلاش نمایم. در آن زمان میدانستم که اختلافات بین رهبران حکومت (مانند امروز) به اوج خود رسیده وزبان زد عام وخاص گردیده بود. یک سلسله جبهه بندی ها در داخل حزب وطن بیشتر از گذشته احساس میشد واین جناح بندی ها تاثیرات منفی خود را در صفوف قوای مسلح با اقتدار افغانستان نیز بجا گذاشته بود.
پروسه صلح وآشتي ملي داكتر نجيب الله ریس جمهور وقت، هنوز مسير اصلي خودرا تكميل نكرده بود كه پروگرام صلح به رهبري ملل متحد در افغانستان آغاز گردید واقاي بينسيوان نماينده ملل متحد در امور افغانستان بخاطر ايجاد صلح وحكومت موقت در كشور شروع بکار کرد. دقیقاً آن زماني بود كه تنش هاي خورد و بزرگ در شمال با تبديلي جنرال مومن خان قوماندان لوا ٧٠ ميكانيزه در حيرتان وتعين رسول بي خدا به صفت قوماندان فرقه ١٨ دهدادی وجنرال جمعه اچک در زون شمال باعث ناراحتي وايجاد اختلافات بيشتر بين اعضاي عالي رتبه حزب وطن گرديده بود.
من در آن روز ها در تاشكند بودم وبخاطر يك سياحت سفر كوتاهی داشتم كه هنوز سفرم نا تكميل بود كه يكي از تاجران شمال به عجله نزدم در هوتل تاشكند آمد وبرايم گفت: "شما را قوماندان فرقه ٥٣ جنرال دوستم عاجل خواسته است، زود حركت بكنيد .
تاجر، كه نميخواهم نامش در اينجا ذكر شودبرايم گفت كه آقايان هريك دوستم، رسول پهلوان، غفار پهلوان، غریب حسین خان هزاره با تعدادي از فرماندهان دیگر يكجا در منزل دوستم در تفحصات جوزجان گرد آمده بودند و فقط بمن وظيفه خصوصی داد تا شمارا در تاشكند پيدا كرده خبر بدهم. با شنيدن حرف ا وبكس لباس خودرا برداشته از ميدان بین المللی تاشکند به ترمز پرواز كردم ودر طول همان روز خود را به مزار شريف رساندم. فرداي آن روز توسط هلیكوپتر، به همکاری جنرال هلال الدین هلال، به جوزجان رسیدم واز ميدانچه آنجا مستقيماً بخانه اقاي دوستم در فاميلي هاي نفت گاز رفتم. آقای دوستم با يك چهره نا اشنا كه از تخار بود در اقامتگاهش نشسته بود وصحبت خصوصي داشتند. سالها بعد هم همان شخص را در دوره مقاومت در تخار دیدم اما با تاسف نام اورا فراموش کردم وحالا نمیدانم زنده است یانه. ان شخص به نمايندگي از امر صاحب مسعود نزد آقای دوستم آمده بود. آقای دوستم او را بمن معرفي كرد ومن را به اومعرفی کرد. قبل از آمدن من صحبت هایشان تمام شده بود بنا عاً از جزيات صحبت نميدانم. با آمدن من همراه مهمان خاص اش خدا حافظی کرد وبعداً با هم به منزل بالايي خانه اش رفتيم. در پله های زینه به فکر فرورفتم، روابط دوستم با مجاهدین، آنهم با اقای مسعود ذهنم را مغشوش ساخته بود وبسیار عجیب وغریب بنظرم میرسید. من و او در منزل خصوصی خودش در طبقه بالا نشستیم وبرايم گفت: "ملك خان اوضاع واحوال چنين است، رفقا تصميم گرفتند تا داكتر نجيب را از قدرت كنار بزنند". با شنيدن اين حرف واقعاً شوكه شدم ونزد خود بفکر فرورفتم که با اينهمه خوبي هایي که داکتر نجيب برای آقای دوستم انجام داده (که جزيات آنرا انشاالله در کتاب هفت سال از ياد رفته نوشته خواهم كرد) چطور ميتواند چنين كاری انجام شود؟
آقای دوستم برايم گفت: "ملك خان، بين ما ها تنها باسواد کارمند سیاسی تو هستي وفكر تو به اين مسايل خوبتر ميرسد ورهبري حكومت همه تورا مي شناسند وبا وزير امنيت يعقوبي مناسبات خوب داري وكسي در كابل مزاحم تو نميشود. تو فردا به كابل برو وبا پيگير صاحب صحبت بكن من برایش شفر داده ام. آیا در حكومت آينده موقف جنرال جمعه اچک را بمن میدهد یا نمیدهد؟"
من از اقای دوستم پرسیدم: "همه تلاشهاي مان با ايجاد فرقه ٥٣ برای تقويت داكتر نجيب ومسلح ساختن اوزبيك و تركمن بخاطر دفاع نيرومند بود، چگونه ديدگاه تان تغيیر كرد؟"
برایم توضیحات زیاد داد که نوشتن آن در اینجا نمی گنجد. از کار کرد های جنرال مومن خان با جنرال قنسل روسیه و آقای احمد شاه مسعود صحبت کرد، از مهمانش نماینده احمد شاه مسعود و از روابطش با حزب اسلامی حکمتیار، یعنی اقای انجنیر نسیم مهدی در درزاب، صحبت کرد. او گفت: "تمام مسایل حل شده وروسها همان گونه که کارمل را سبکدوش کرد ونجیب را آورد، حالاهم خود نجیب را کنار زده یکی از رفقا ی ما خواهد آمد، نگران نباش!"
در حقيقت خواستم آقای دوستم را متوجه بسازم که اگر کودتا نا کام شد چطور میشود؟ او بجواب ام با خنده ومزاق گفت ماها مثل (شهنواز) تنی تنها نیستیم.
اما كار از كار گذشته بود وحرف هاي من كار آمد نداشت.
بهرحال فرداي آن روز من به كابل رفتم واقاي سيد اكرام پيگير، عضو کمیته مرکزی حزب وطن، موتر والگاه خودرا به دنبال من در میدان هوایی کابل فرستاده بود واز ميدان مستقيماً بخانه آقای پيگير رفتم. در آنجا اقايان هريك محمود بريالي برادر مرحوم ببرك كارمل، نجم الدين كاوياني عضو بیروی سیاسی، فريد مزدك عضو بیروی سیاسی، جنرال خان اغا ریس امنیت سابق مزار شریف با دو مشاور روسي نشسته بود. يكي از مشاور ین را آقای مزدک معرفی کرد، ان شخص مشاوركميته مركزي حزب وطن بوده و دیگری هم مشاور يعقوبي وزير امنيت بود كه اورا قبلاً هم نزد يعقوبي ديده بودم. او به فارسي روان صحبت ميكرد وبيشتر تكيه كلامش (اومرد خدا) بود. هر آنچه صحبتي كه بين بزرگان وقت ومشاورین ارشد روس قبل از آمدن من شده بود انرا نميدانم اما از زمانيكه من رسيدم وصحبت هایي كه من شاهد ان هستم وشنيدم را در اينجا با همه هموطنانم شريك مي نمايم وجزيات بيشتر را در كتاب مطالعه خواهند نمود.
بعداز نشستن من در مجلس واحوال پرسي با همه دوستان متوجه شدم كه بزرگان كمي مشروب هم مي نوشيدند
مشاور وزیر امنیت وقت با برداشتن پيك ودكا به حاضرين مجلس گفت: "رفقاي عزيز! داكتر نحيب الله ریس جمهور، حزب و وطن تانرا به غرب فروخت وبا بینسیوان جاسوس امپریالیزم معامله کرد ودر چند روز آينده شاهد تسليم دهي اينهمه مبارزه تان به امپرياليزم غرب خواهيد بود. حالا تصميم باشما است و روسيه با همه قوت در كنار تان ايستاده و باقي خواهد ماند". وبعداً طرف من نگاه کرد وگفت: "(او مرد خدا ) پيامم را به رفيق دوستم برسانيد!"
هركدام از بزرگان به نوبه خود صحبت كردند كه جزيات اين گفتگو ها را در كتاب هفت سال از ياد رفته جهت اگاهي هموطنانم از راز هاي كه من شاهد آن هستم شريك مي نمايم.
آقاي سيد اكرام پيگير به حاضرين مجلس گفت: "موقف رفيق دوستم را مشخص بسازید، او در آينده چی وظیفه ای را دارد تا اين موضوع را از طريق ملك خان به رفیق دوستم اطمينان بدهيم."
همه به همديگر نگاهی انداختند تا جواب راچه کسی بدهد. بعداز سکوتی، محمود بريالي با ستایش از آقای دوستم به آقاي پيگير گفت: "اين موضوع را با رفيق وكيل وزیر خارجه صحبت بكنيد .
بعداز صحبت هاي طولاني در قبال طرح سقوط داکتر نجیب الله ریس جمهور وقت، اول مهمانان روسي بعداً مهمانان داخلی از منزل مهماندار رفتند و آقاي سيد اكرام پيگير به آقاي وكيل وزير خارجه وجنرال آصف دلاور لوي درستيز ان وقت زنگ زد وبه آقاي وكيل وزير خارجه گفت: "تا حالا همه رفقا اينجا بودند، جاي شما خالي بود. رفيق دوستم ملك خان را روي يك موضوع اينجا فرستاده تا باشما از نزديك صحبت بكنيم". آقاي وكيل وزير خارجه بجوابش گفت: "فردا به چاي صبح خانه بيايد اينجا صحبت ميكنيم."
فرداي آن روز، صبح حدود ساعت هفت يا هشت بود كه من بخانه اقاي پيگير در مكروريان كهنه امدم وبا موتر او نشسته يكجا با هم بخانه وكيل وزير خارجه وقت رفتيم. يك صبحانه ساده، براي هركدام مان یکدانه تخم مرغ پخته بود ومايان سه نفر يكجا چاي صبح خورديم. من خاموش بودم و آقاي وكيل در باره مسايل بين المللی به اقاي پيگير تشريحات زیادی داد و نارضایتی خود را در مورد ریس جمهور وقت به صراحت بیان کرد (جزیات انرا در کتاب نوشته خواهم کرد). در آخر اقای پيگير موضوع موقف آقای دوستم را در حكومت اينده بيان كرد، وزیر خارجه بجواب او گفت: "مسول امورات نظامي رفيق عظيمي است با او صحبت بكنيد كدام وظيفه را به رفيق دوستم در نظرگرفته است وبنظر من وظيفه قومانداني عمومي زون شمال به عوض جنرال جمعه اچک درست است اما بازهم اين موضوع را حتماً بارفيق عظيمي ورفيق دلاور صحبت بكنيد". آقاي پيگير از خانه وزير خارجه به جنرال نبي عظيمي زنگ زد اما او جواب نداد و بعداً به جنرال آصف دلاور زنگ زد و او جواب داد. آقاي پيگير ومن از خانه وزير خارجه برامده بخانه جنرال آصف دلاور لوی درستیز وقت كه در يك محل بود رفتيم واين پیشنهاد را اوهم قبول كرد. از آنجا دوباره بخانه اقاي پيگير امديم ومن به موتر جيپ خود نشسته در مكرويان چهارم بخانه اقای دوستم امدم ويك شفر كوتاه برايش نوشتم: "قوماندان صاحب محترم با تقدیم سلام تقاضاي شما منظور شد بااحترام".
از آنجا بخانه خود در شهر نو آمدم و از اتفاقات روز قلبا ً نا آرام بودم و حادثات بدي را حس ميكردم چون خاطرات اختلافات ريس جمهور و وزير دفاع آقاي جنرال شهنواز تني را به ياد داشتم كه منجر به كودتا شد و تاوانش به اردوي افغانستان سخت تمام شده بود. خواستم كه آقاي يعقوبي وزير امنيت و از آن طريق شخص داكتر نجيب ريس جمهور را ببينم تا روحيه طرف مقابل را بدانم و يك تصوير درست به آقاي دوستم بدهم. چندبار به دفتر وزير امنيت، به سليمان ياورش، زنگ زدم. او هميشه در اولين زنگ بمن جواب ميداد، مرحوم يعقوبي وزير امنيت وقت با وجود همه مصروفيت هايش من را بدون انتظاري به ملاقات مي پذيرفت و اكثر وقت خودش با داكتر نجيب الله ريس جمهور صحبت كرده براي من وقت ملاقات ميگرفت. اما اينبار سليمان يكبار با من صحبت كرد و گفت كه برايت زنگ ميزنم اما با گذشت ساعتها برايم زنگ نزد. عصر آنروز با كمك جنرال فتاح قوماندان هوايي دوباره كابل را به مقصد مزارشريف ترك كردم و در مزارشريف جنرال رفيع ريس اركان سرقومنداني اعلي وزير دفاع اسبق با شهيد مصطفي قهرمان آمده بود و اوضاع را تحت كنترول و مراقبت داشت. بحث و هياهوي خاموشانه ادامه داشت و آقاي دوستم بشكل مخفيانه از كنار درياي آمو از بي راهه ها با يك تعداد محافظين خود به حيرتان نزد جنرال مومن خان غرض ملاقات با هيئت خاص مسكو و جنرال قونسل روسيه آمده بود. من هم از ميدان هوايي مزارشريف مستقيما به حيرتان نزد آقاي دوستم رفتم و ملاقات با روسها قبل از آمدن من تمام شده بود و با جنرال مومن خان هردو روي خريطه كابل بحث داشتند و جنرال مومن خان حدوداً صد ميل ماشيندار جديد پيكاي روسي به باديگاردان آقاي دوستم توزيع كرده بود. من جريانات كابل را برايش تشريح كردم، او رواناً خوشحال از ملاقات در حيرتان معلوم ميشد، برايم گفت: "كارها كاملا تكميل است و آخرين اعتماد را از اينجا بدست آوردم" و به شوخي برايم گفت: "تو به مزار شريف برو امنيت دستگير نميكند نگران اوضاع نباش و حالا در تاريكي شام من به طرف جوزجان ميروم و آنجا تشكيل مجلس ميدهم و در صورت امكان فردا به جوزجان بيا و با تمام فرماندهان فارياب و سرپل در آنجا خصوصي مجلس داريم" با من خداحافظي كرد و منهم بطرف شهر مزارشريف حركت كرده بخانه خود آمدم. ادامه دارد...
هموطنان عزيز وجوانان تحصيلكرده السلام عليكم ورحمت الله وبركاته!
اميد وارم بهار سبز و روز گار خوش داشته باشيد.
خواهران برادران رنجديده !
پديده ء شوم جنگ وتفنگ، جهل وبيسوادي سرمايه هاي مادي و معنوي كشور ما را ربوده است وبرعكس باترويج فرهنگ خشونت ونفرت تعدادي از جوانان مارا از مسير اصلي علم ودانش به بيراهه سوق داده است وبراي اعاده فرهنگ اصيل افغاني يعني تفاهم وهمدلي مبارزه جدي ضرورت جامعه ما است .
خوشبختانه امروز يكشنبه ١٨ حمل سال ١٣٩٨ با ابتكار تعدادي از جوانان منتقد من ، گفتمان وسوال جواب را در يك فضاي كاملاً دوستانه در خانه علم و فرهنگ فارياب مربوط تاج ايجاد نموده ساعت ها بحث علمي ومنطقي نموديم كه اين ابتكار و پرسش هاي اين نخبه گان را قابل ستايش ميدانم كه آهسته آهسته فرهنگ گفتمان ومناظره دوستانه جاي فرهنگ جنگ وتفنگ را گرفته بطرف نابودي فرهنگ خشونت قدم برداشته اميدواري بيشتري را ايجاد نموده است . گفتمان دوستانه چالش هاي موجود در وطن مارا حل خواهد كرد وانشاالله با ايجاد گفتمان و همديگر پذيري با گذشت كينه ونفرت را از دلها شسته جاي انرا دوستي ومحبت خواهد گرفت . مطمين هستم جوانان عزيز با ايجاد اينگونه گفتمان براي اينده خود و وطنش مصدر خدمت گرديده كار هاي بنيادي را انجام خواهند داد .
بااحترام
هموطنان عزیز جوانان فرهیخته السلام علیکم ورحمته الله وبرکاته !
امید وارم الیوم جمعه را در کنار خانواده های تان بخوبی سپری نموده باشید ۰
خواهران و برادران !
امروز جمعه مورخ ۲۳ حمل ۱۳۹۸ ده انجمن محصلان مقیم بلخ در خانه علم وفرهنگ فاریاب مربوط تاج با صدها جوان فرهیخته یکجا بخاطر تقویت وحمایت محصلان مقیم مزار شریف دیدار وگفتگوی دوستانه نمودیم وهر کدام از جوانان با دانش به نوبه خود سخنرانی نموده راجع به چالش های تحصیلی ومشکلات های موجود صحبت کردند وتعداد ی از جوانان ممتاز وبا ابتکار از طرف انجمن های دانشجویی با هدیه چپن ها مطابق عنعنات اوزبیک وترکمن شمال کشور تقدیروتشویق گردید که ویدیوی کوتاه این مجلس علمی واکادمیک را بعداً با هموطنان عزیزم شریک می نمایم . بااحترام
ملت رنجدیده وعلم پرور افغانستان السلام علیکم ورحمته الله وبرکاته !
جوانان عزیز خواهران برادران .
خداوند ج را شکر گذارم که امروز دوشنبه ۲۶ حمل ۱۳۹۸ یکی از آرزوهایم را در قبال تحصیل جوانان بی بضاعت وعلم دوست برایم عنایت فرمودند . خوشحالم که امروز به تعداد (۲۲۰ ) جوان فرهیخته با استفاده از بورسیه صد فیصد رایگان وبه تعداد ( ۱۱۵ ) جوان با استفاده بورسیه پنجاه فیصد رایگان به موسسه تحصیلات عالی تاج مقیم مزار شریف را ه یافته وارد صنف های درسی خویش گردیدند باوجود انکه من برای دوصد جوان اعلان حمایت بورسیه رایگان را نموده بودم اما علاقه مندی آنعده جوان های فرهیخته وبی بضاعت از مناطق ناامن وجنگ زده که بدون سر نوشت باقی مانده بودند وتاوان پرداخت فیس یاهم حتی کرایه باز گشت به خانواده شانرا نداشت من را به ان وا داشت بر علاوه دوصد نفر و بقیه ( ۲۰) تن این جوانان را نیز حمایت نموده و دروازه علم وتحصیل را برای آنها بگشایم .
هموطنان عزیز !
هدف من وفرزندانم از ایجاد موسسه تحصیلات عالی تاج بخاطر تجارت ویا سیاست نبوده بلکه برای خدمت به آینده سازان این کشور بوده است .
افتخار دارم که موسسه تحصیلات عالی تاج از تاریخ تاسیس تا امروزکه ده سال میگذرد به تعداد (یکهزار یک ) جوان بادانش را داکتر ، حقوقدان ، اقتصاد‌دان تربیه نموده و با زیور علم ودانش آراسته به جامعه تقدیم نموده است و درین مورد از جلالتمآب رئیس جمهور ورئیس اجراییه افغانستان خواهشمندم تا به این جوانان تحصیلکرده زمینه کار وخدمتگذاری را مساعد نمایند .
افتخار دارم که امروز به تعداد (۴۲۳)چهارصدوبیست سه جوان فرهیخته وبی بضاعت بطور رایگان در فاکولته های طب ، حقوق ، اقتصاد ، مصروف تحصیل اند . وبه تعداد (۱۷۴)جوان کم بضاعت با پرداخت پنجاه فیصد فیس وپنجاه فیصد رایگان درین فاکولته ها شامل درس وتحصیل اند .
قابل تذکر میدانم که به تعداد (۶۴۷)جوان فرهیخته با استفاده از تخفیف های حمایتی سی فیصد، چهل فیصد ، بیست فیصد ، ده فیصد ، نیز مصروف تحصیل اند که جمله (۱۲۴۴) جوان موردحمایت تحصیلی قرار دارند . امیدوارم به لطف الهی این آینده سازان کشور بعداز ختم تحصیل مصدر خدمت به کشور ویرانه وملت رنجدیده خود باشند .
فلم کوتاه ویدیویی محفل اغاز سمستر درسی محصلان عزیز را باشما بعداً شریک می نمایم
بااحترام
سفري از زاد گاه تابه ارامگاه !
دوستان عزيزم السلام عليكم ورحمته الله وبركاتو !
امروز سه شنبه ٣١ثور شانزدهم رمضان از زادگاه حضرت مولانای بزرگ بلخ بامی به آرامگاه ان معلم معرفت واولگوی انسانیت در ترکیه شهر قونیه بدست بوسی آن مرد بزرگ امدم تا لحظه پیام فرزندان زاد گاه اش را به او برسانم ودر خلوتی درد دل بکنم .
بعداز سلام درود بحضورش دست ادب را به سینه گذاشته عاجزانه عرض نمودم یا حضرت مولانا اینجا ارام خوابیده اید ؟
و آنا نیکه ارزش مکتب تانرا میدانند از هر ديني وآييني از هر كيشي ومذهبي پروانه وار در اطراف تان میچرخند تا تشنگان معنویت شما قطره ی از بحر عظیم معرفت حضرت عالي بردارند .
دریغا که امروز زادگاه تان جولانگاه نامردان روز گار شده است ودر ان باغ و چمن زار ولاله زارش که در ایام کودکی قدم مبارک تانرا میگذاشتید و بازی میکردید امروز در آ نجا ماین ونفرت انتقام وخشونت رویده است .
بلی میدانم که شما هم خاطرات جنگ ونفرت را فراموش نکرده اید و ا ين جنگ وکشتار مجبورکرد ترک دیار بکنید و جد مبارک دستان کوچک تانرا گرفته مهاجرت نمایند . وامروز در زاد گاه تان هزاران کودکی که محروم از علم ودانش اند وپدران خود را درجنگ از دست داده کسی را ندارد تا دستانش را گرفته بسوی امید واینده رهنمایی اش بکند به دعا ومکتب شما نیاز دارند .
امروز سرزمین سوخته تان به مکتب شما وزادگاه تان به فرهنگ شما نیاز دارد .
یاد ان خانقاه گنبدی را داشته باشيد که سالها است در انتظار مرمت به خاکستر نابودی تبدیل گرديده وخبری از وعده های مریدان تان نیست وپاس زادگاه وسر زمین تانرا ارج نمیگذارند .
با چشمان اشک آلود عرض کردم یا حضرت مولانا !
به سرزمین وزادگاه تان بلخ بامی دعا بکنيد تا پروردگار عالم به برکت لطف ومعرفت شما صلح وبرادری را حاکم نموده دریچه قلب های خسته وبیمار مانرا بسوی مکتب تان که همانا انسانیت است باز بکند ووطنداران تانرا ازین غم واندوه نجات دهد . آمین .
احساس کردم حضرت مولانا بجوابم فرمودند !
خداوند ج ( رب العالمین است ) محتاج به بند ه گانش نیست ولعنت میفرستد به کسانیکه خون اشرف الامخلوقاتش را بریزد واز نام پاک او ( الله اکبر ) بخاطر کسب قدرت ،شهرت ،وثروت ،استفاده بکند . بااحترام
دوستان عزیزم سلام و درود بر شما !
امیدوارم به برکت ماه مبارک رمضان در پناه ومغفرت الهی باشید .
من هم مدتی بخاطر امور کاری در کابل و زیارت حضرت مولانا در ترکیه از خانه و کاشانه ام در شهر مزار شریف دور بود م و به امورات زندگی شخصی ام رسیدگی کرده نتوانستم و خوشبختانه روز جمعه تاریخ دهم جوزا با استفاده از رخصتی دور از همه غوغاهای زندگی ساعتی مصروف باغبانی در باغچه خانه علم فرهنگ فاریاب مربوط موسسه تحصیلات عالی تاج شدم و از خدمتگاری در خانه علم فرهنگ فاریاب خوشحالم و امیدوارم دوستان عزیزم درکنار خانواده محترم شان بخاطر پذیرایی از عید سعید فطر موفق و کامگار باشند.
با احترام
مادر بی تو نه بهشتی ونه جهنمی وجود دارد !
مادران عزیز سلام ودرود بر شما کلید داران بهشت !
دوستان عزیز م !
امروز ۲۴جوزا سال ۱۳۹۸ روز مادر در کشور ما اعلان شده است ومادر ناز پرورم به یاد روز های کودکی ام بازهم با دستان مبارک اش برایم نان پنجه کش پختند . مسولیت ومحبت مادری را درسن ۷۸ سالگی هم انجام دادند ولحظه که دخترکوچک ام مریم جان برایش میگوید که حاجی بی بی فردا روز مادر است برای تان تبریک باشد باشنیدن این حرف صبح زود بعداز ادای نماز بامداد به خمیر خانه رفته خمیر میکند وانرا آماده ساخته به تنور اتش کرده شروع به پختن نان میکند که برایم خبر رسید که مادرم بالای تنور داغ آتشین نشسته مصروف پختن نان پنجه کش برای من است مثل دوران کودکی ام دوان دوان رفتم ودر کنارش نشستم درحالیکه نتوانستم اشک چشمانم را کنترول بکنم وبرایش گفتم شما چرا خود را به زحمت ساخته اید ؟
بالبخند مادرانه برایم گفت من مادر هستم امروز هم روز مادر بوده .
خواستم مکلفیت مادری ام را نسبت به فرزندم انجام بدهم وباچوب دست داشته خود اتش تنور را تازه کرد و برایم گفت:
“برای محبت یک مادر فرزند یکروزه وپنجاه هفت ساله اش کدام فرقی ندارد شاد از ان هستم وخدا را شکر گذارم که هنوز میتوانم فرزندم را نوازش بدهم وبرای همه فرزندان دنیا دعا بکنم ومنهم از خداوند بزرگ میخواهم مادری را بی فرزند وفرزندی را بی مادر وبی پدر نکند وخداوند لطف نماید تاجنگ در کشورماختم گردیده مادران عزیز مثل من داغ فرزندانش را نبیند”. با گفتن این حرف ها سرش را داخل کوره اتش کرده برای گرفتن نان های پنجه کش مصروف گردید ومثل دوران کودکی ام یک نان پنجه کش گرم را از کوره اتش گرفته بدست ام داد تا بخورم .
باوجود همه کوتاهی ها وکمبودی های مان در قبال مادران گرامی واین روزرا برای همه مادران دنیا تبریک وتهنیت میگویم .
مادرم الهی تا جهان باشد تو باشی ، سخن ازین وآن باشد توباشی
بااحترام
دوستان عزيزم سلام و درود!
خوشحالم كه بعد از انتظاري هاي زياد الحمدالله كه نتيجه ابتدايي توسط كميسيون مستقل انتخابات اعلان گرديد و يكبار ديگر به پيروزي تيم دولت ساز مهر صحت گذاشت.
امشب بعد از ديدار با جلالتماب محترم رئيس جمهور كشور در قصر سلام خانه بعداً در منزل دوست و همسنگرم جلالتماب محترم امرالله صالح معاون اول رياست جمهوري آينده با هم نشسته روي موضوعات كشوري، نقش جوانان تحصيلكرده در دولت آينده، برنامه هاي بعدي براي آبادي و آرامي كشور بحث طولاني داشتيم و اميدوارم براي وحدت و همبستگي همه ملت افغانستان بتوانيم مصدر خدمت گرديده تلاش و مبارزه مشترك نمايم.
با احترام
دوستان عزيزم سلام و درود به همه شما!
امروز جمعه ٢٧ جدي سال ١٣٩٨، محفل با شكوهي بخاطر جشن فراغت ( هشتاد ) تن از داكتران جوان موسسه تحصيلات عالي تاج كه در شهر مزار شريف زادگاه حضرت مولانا تدوير يافته بود افتخار اشتراك را داشتم.
من به نمايندگي از خانواده تاج از استادان گرانقدر، محصلين فرهيخته و خانواده هاي عزيز تشكري مي‌نمايم كه بخاطر تربيه سالم آينده سازان كشور با وجود همه كمي ها و كاستي هاي موجود درين شرايط ناگوار از هيچگونه سعي و تلاش دريغ نكرده به هدفمندي تاج اعتماد كردند .
موسسه تحصيلات عالي تاج با اهداف خدمتگذاري از تاريخ ايجاد تا امروز به تعداد ( ١٣٧٤ ) تن فرزندان كشور را با زيور علم و دانش آراسته و تاج عزت را به سر آنها نهاده به جامعه تقديم نمودند و از مجموع فارغين به تعداد ( ٤٧٧ ) تن داكتران جوان، تعداد ( ٥١٣ ) تن حقوقدان جوان و تعداد ( ٣٨٤ ) تن اقتصاد‌دان جوان مي باشد. و فعلاً به تعداد ( ٥٠٠ ) تن جوان متعهد از مناطق جنگ زده كشور در رشته هاي طب ، حقوق ، و اقتصاد بطور رايگان تحصيل مي نمايند .
تعداد بيشتر از ( ١٥٠٠ ) جوان علم دوست و مبارز از مناطق مختلف افغانستان با استفاده از تخفيف هاي فوق العاده مصروف ادامه تحصيل هستند، اميدوارم جوانان آينده ساز كشورعزيزم با فراگيري علم و دانش با درك اين حقيقت كه ملت رنجديده ما امروز ضرورت به قوماندان بيسواد و رهبر بيسواد ندارد بلكه به انجنير، حقوق دان، اقتصاد دان، و داكتر با دانش نياز دارد تا وطن را بسازد .
امروز درجمع هشتاد جوان فارغ شده از فاكولته طب ٩ تن آن با استفاده از بورسيه رايگان تحصيل نمودند كه دوتن آن فرزندان شهدا و دوتن ان فرزندان سرباز هميشه درسنگر و بقيه آن فرزند فقير ترين انسانهاي جامعه ماست و يكي از فرزند شهيد با فرزند يك سرباز با اهداي هديه ای من را تقدير نمودند كه از تلاش و زحمات آنها قدرداني نموده و در حمايت فرزندان كشورم در راه تحصيل از هرگونه فداكاري دريغ نخواهم كرد و افتخار مي نمايم .
با احترام
ويديوي اين محفل بعداً نشر ميگردد
سلام و درود به قواي مسلح كشورم !
امروز جمعه نهم حوت روز نيروهاي امنيتي و دفاعي كشور را به همه سنگرداران شجاع وطنم مبارك باد ميگويم .
تا زنده ام سرباز اين سرزمين هستم و به خدمتگذاري نيرو هاي امنيتي و دفاعي كشورم افتخار نموده حمايت ميكنم.
با احترام
سلام و درود به همه جوانانیکه دنبال علم ودانش هستند .
((بیایید تحصیل بکنید، آینده خود و وطن تانرا بسازید.))
افتخار دارم که اعلان نمایم موسسین تحصیلات عالی تاج بخاطر خدمتگذاری به آینده سازان کشور یکصد بورسیه رایگان را در رشته های حقوق و اقتصاد، به جوانان نخبه از مناطق نا امن و جنگ‌زده در سال تحصیلی ۱۳۹۹ در نظرگرفته است واجدین شرایط میتواند ثبت نام نموده شامل امتحان کانکور شوند.
بااحترام
خاطره ای از ملاقات من و شهید غفار پهلوان با شهید داکتر نجیب ریس جمهور اسبق افغانستان؛!
سلام ودرود دوستان عزيزم !
اميدوارم از گزند روز گار وآفت مرض کرونا در امان الهي باشيد .
امروز خواستم يك گوشه كوچك از خاطراتم را در قبال حوصله مندي وگذشت شهيد داكتر نجيب الله ريس جمهور اسبق افغانستان نسبت به من و شهید غفار پهلوان معاون اول اسبق ريس جمهور دولت اسلامي افغانستان از پا ورقي هاي هفت سال از ياد رفته برداشته با شما شريك نمايم ودر ايام قرنطين چيزي از گذشته هابدانید .
روز هاي دشواري در شما ل ميگذشت وجنرال عبدالحق علومي برادر وزير داخله اسبق نورالحق علومي ، مسول قواي مسلح كشور در كميته مركزي حزب وطن بود واو قلباً با داكتر نجيب همكار نبود وميخواست بين اوزبكها وپشتونها در شمال بخصوص در فارياب وسرپل كه تعدادي از اسحق زي ها زندگي ميكرد وخویشاوندی با علومي مرحومي داشت تفرقه ایجاد نموده وبا استفاده ازين موضوع براي خورد ساختن رسول پهلوان قوماندان غند ٥١١ در فارياب توسط اسحق زي ها ي فاريابي وبعضي اوزبكهاي مربوط وزارت داخله وهمچنان غفار پهلوان قوماندان غند ۵۱۰ در سرپل توسط افراد وابسته به کمال الدین اسق زی اتش جنگ را افروخته بود . از هردو طرف كشته و زخمي شده بودند واسحق زي هاي سرپل يك دشمني سابقه با اوزبكهاي سرپل داشتند که در زمان سلطنت ظاهر شاه تعداد كثيري از اوزبكها را زنده به اتش زده کشته بودند واين دشمني باعث ايجاد خون ريزي توسط نسل های بعدي گرديده بود وتعدادي از اسحق زي ها توسط عبدالمنان قوماندان مربوط غفار پهلوان در يك جنگ رویا روی بين دو قريه كشته شده بود ومرحوم جنرال عبدالحق علومي با حمايت از اسحق زي ها ذهنيت شهيد داكتر نجيب را مغشوش ساخته بود وريس جمهور به وزارت دفاع ملي هدايت داده تا غند ٥١١ و۵۱۰ را در صورت عدم اطاعت رسول پهلوان وغفار پهلوان از دستورات مركز لغو نمايند، در ان زمان جنرال شهنواز تني وزير دفاع بود وبا يك شفر گرام مشترك هر دو قوماندان غند فارياب وسرپل را به مركز خواست من به عنوان معاون غند ٥١١ با غفار پهلوان غرض ملاقات با وزير دفاع وريس جمهور به كابل حركت كرديم وبعداز رسيدن بكابل اول به ملاقات شهنواز تني وزير دفاع رفتيم ودر قصر دارلامان صحبت طولانی نموديم واز نتیجه منفی لغو قطعات در سرپل ، فاریاب وزیر دفاع را آگاه ساختیم واز عملكرد مرحوم جنرال عبدالحق علومي بخاطر ايجاد نفاق در صفوف قواي مسلح كشور شكايت نموديم تا جايي جنرال شهنواز تني وزير دفاع را قناعت داديم .
جنرال شهنواز تني وزير دفاع وقت بنابر مخالفت هاي فريكسيوني چندان مناسبات خوب با جنرال علومي نداشت وشايديكي از دليل قناعت اش هم اين بود وبراي ما گفت كه من باريس جمهور صحبت ميكنم وميگويم كه لغو غند٥١١ در فارياب وغند۵۱۰ در سرپل باعث سقوط دو ولايت در شمال واثرات منفي به بقيه ولايات های كشور نيز خواهد داشت .
من كه در ان زمان دگروال ومعاون غند٥١١ پياده فارياب بودم با غفار پهلوان يكجا از قصر وزارت دفاع خارج شده بطرف خانه حركت نموديم ودر واقيعت از قوت ونفوظ جنرال علومي در كميته مركزي حزب وطن نگران بوديم .
فرداي انروز از دفتر ريس جمهور پيام امد كه امروز ساعت چهار عصر داكتر صاحب نجيب به دفتر كميته مركزي حزب وطن شمارا ملاقات مي نمايند وماهم امادگي براي ملاقات ريس جمهور را گرفتيم وبه وقت تعين شده انجا حاضر شديم .
شهيد غفار پهلوان برعلاوه قومانداني غند۵۱۰ سرپل عضو شوراي انقلابي نيز بود وكسي حق تلاشي اورا نداشت از دروازه كميته مركزي گذشته به دفتر ريس جمهور رسيدیم ودر محل ورود به دفترش يك دستگاه الكترونيكي مانند يك ميز كوچك بود بايد همه اجناس خودرا انجا ميكذاشتيم ومن وسايل خودرا گذاشتم وغفار پهلوان فقط يك تفنگچه ميكاروف خود را انجا گذاشت و چاقوي بزرگ در جيبش بود انرا از جیبش کشیده بطرف چاقو نظری انداخت و دوباره بجیبش ماند . مسولين تلاشي به يكديگر نگاه کردند اما احترام بزرگي اورا نموده حتي به چاقوي او هم مزاحمت نكردند .
من وغفار پهلوان به دفتر کاری ریس جمهور داخل شدیم، در كنار ميز كاري ريس جمهور يك ميز ملاقات مانند ميز نانخوري گذاشته بودند احتمالاً انجا نان ميخورد ياهم مراجعين خودرا ملاقات ميكرد ودر دوطرف ميز من و شهيد غفار پهلوان نشستيم، بعداز يك دقيقه ريس جمهور امد با هر دوي ما بغل كشي و احوال پرسی بسیار سرد كرد مثل همیشه دستان مارا تکان نداد ودر جايگاه خود نشست وشروع به صحبت وحملات انتقادی کرد هنوز دیری نگذشته بود كه نفر مسول سه گيلاس چاي سبز به هر سه ما اورد وريس جمهور پياله خودرا كمي جلوتر در وسط ميز گذاشت وبراي تكيه کردن خود بالاي ميز مثل همیشه جاي خالي كرد به بالای میز هردو ارنجش را مانده به صحبت هایش ادامه داد وشهيد غفار پهلوان بدون اینکه به حرف ها وقهر ریس جمهور کوچکترین توجه بکند به نوشیدن چای ادامه داد ودر مقابل حرف هاي ريس جمهور اصلاً اعتنا نداشت ومن چاي نخورده به حرف هاي انتقادي ريس جمهور دقت میکردم ودر یک لحظه متوجه شدم كه شهيد غفار پهلوان پس مانده چاي خودرا دور داده به داخل پياله ريس جمهور ريخت ومن از اين حركت غير نورمال بکلی شوکه شدم و عرق بالايم سركرد وريس جمهور هم ديد اما خودرا به نديدن انداخت انگار كه متوجه عملكرد پهلوان نشد .
شهيد داكتر نجيب بطرف ما هردو ديده با ادامه صحبت هایش با قهر گفت :
غفار پهلوان ورسول پهلوان شما هردو چرا در فارياب با وكيل حبيب الله خان اسحق زی وكمال الدين خان اسحق زي در سرپل درگير جنگ هستيد ؟
چرا افراد اينها كه مربوط وزارت داخله است خلع سلاح كرده ايد وتعداد شانرا در جنگ كشته ايد ؟ ايا فارياب سرپل كدام دولت مستقل است كه من را به رسميت نمي شناسيد ؟ باسلاح نجيب يكديگر را مي كشيد ؟
ريس جمهور به ادامه سخنانش گفت :
من به وزير دفاع هدايت دادم تا غند ٥١١ و۵۱۰را لغو نمايد .
هاشم رودوال را هيت فرستادم واگر كسي سركشي بکند با سكات بزند بمباردش بکند . وبطرف من نگاه كرد وبا خشم گفت رفيق ملك تو منصبدار جوان و تحصيلكرده چرا گذاشتي كه اين پهلوانها قانون شكني بكند ؟
( باتو كار دارم )
من منتظر ختم صحبت هاي ريس جمهور بودم تا جواب بگویم اما كه ناگهان غفار پهلوان بدون اعتنا به سخن راني ريس جمهور حرف هاي اورا قطع كرد وبرايش به همان شيوه فارسي شكسته قشلاقي گفت !
((داكتر نجب اي لب سي كو ))
ريس جمهور به خصوصيات غفار پهلوان از سابق بلد بود وبا چهره گرفته بطرف غفار پهلوان نگاه كرد وخاموشانه منتظر حرف هاي او شد .
پهلوان شهيد شمله لنگي خودرا كنار زد واسکتش راتکان داده پشت شانه اش انداخته وبه ريس جمهور گفت !
تو ادم كلان هستي خود را اهل خرابات هم ميتراشي دوای كاكه گي هم میکنی وليكن ندیده فتوا ميتی ؟ وبخاطر هر قسم شخل ( یعنی شغال ) يخن شير بچه هاي فارياب سرپل را كش نكو اي کار تو نامردی است . ای قومندان ها همه اهل خرابات و بچه های جوانمرد است عجب گپ میزنی ریس .
تو خوش ميشدي كه ميدان را به شخل هاي علومي انداخته فرار ميكرد ؟.
اگر يكروز هم سر گلم خرابات شیشته باشي اي رقم فتوا نميدادي !
( هدف پهلوان از كلمه فتوا يعني قضاوت درست نميكني )
ای بچه ها نر واري جنگ كرده نرواري كشته شده ونرواري كشته .
داكتر نجب تو نمي فامي دربين يك چار دیوالی شيشتي از گپ ها بي خبر هستي . اي علومي تو از اول هم چندان ادم نبود تو نحق كلان ادم جور کدی والله گه تو هم چيزي ر ه بفامي !
اگر بطرفداري از اسحق زي وعلومي همراه ما جنگ ميكني مرد هستي چند تا چنگ دار يعني (تانك چين دار) بما هم بتي باز به ميدان جنك وزيرداخله وهاشم رود وال ته روان كو گپ میزنم .
(به هاشمت بگو اگه جان ما به دهن کونش باشد یک گوز بزند در حال به زمین پرتو شویم )
( از نوشتن حرف تند وبر هنه غفار پهلوان عفو میخواهم اما حقیقت حرف اش را امانت داری کردم )) من فراموش کرده ام که هاشم رود وال در زمان چه وظیفه داشت .
شهید غفار پهلوان به سخنانش ادامه داده گفت :
ما ملت هستيم مثل علف اجغش مي رويم وهر قدر هم گوسفند بخورد باز هم سبز ميكنيم . ( هدف پهلوان يعني باكشتن ات ما خلاص نميشويم ) حرف هاي ناحق نگو داكتر نجيب مابچه ترس نيستم .
پهلوان غفار به قهر روخ اش را از ریس جمهور گردانید برای یک لحظه سکوت کرد ودوباره بطرف ریس جمهور دیده برایش گفت :
او بچه ای لب سی کو
از یکطرف دواي رفاقت ميكني از دیگه طرف ماره بخانه ات خواسته باز پتكه هم ميكني خوده خرابات هم ميتراشي بخدا اگه از كوچه خرابات تير شده باشي .
من باشنيدن حرف هاي شهيد غفارپهلوان كه از چهره اش قطره هاي شجاعت مي باريد گيچ مانده بودم وريس جمهور به ناراحتي وخاموشانه گوش اش طرف غفار پهلوان وچشمش طرف من بود . غفار پهلوان از عملکرد ا سحق زی های سرپل وتحریکات مرحوم علومی حرف هاي زيادي به ريس جمهور گفت مطمین هستم که در ان زمان حرف های ساده وصادقانه غفار پهلوان به ریس جمهور تاثیر گذاشته بود كه انشاالله با جزئيات بيشتر در كتاب هفت سال از ياد رفته مطالعه خواهيد نمود .
شهيد داكتر نجيب با خونسردي کامل خاموشانه تا اخر به همه حرفهاي زشت وتند شهيد غفار پهلوان گوش كرد وكوچكترين عكس العمل نشان نداد وقت اخر گفت پهلوان گپهايت خلاص شد وحالا نوبت ميدهي يانه ؟
غفار پهلوان بجوابش گفت بگو ریس چه ميگي !
ريس جمهور با شنیدن حرفهای قشلاقی وساده راست با ارامش نصيحت را شروع كرد از همبستگي اقوام ، يك پارچه گي خاك افغانستان ، توطه هاي دروني وخارجي ، كه نوشتن ان در اینجا وقت خوانندگان گرامي را میگیرد بحث نمود .
بعداز ختم نصیحت هایش ريس جمهور گفت : پهلوان اگر ديگر كاري يا گفتني بمن نداشته باشيد با شما خدا حافظي ميكنم واز جايش بلند شد وغفار پهلوان بلند نشده برايش گفت تو بشي داكتر نجب چند گپ مانده و اي ره هم براي تو ميگم باز ميرم . وريس جمهور با همان بزرگي خود دوباره نشست وبه حرفهاي غفار پهلوان گوش داد وپهلوان برايش گفت : او داکتر نجب ديگه علومي ملومي ته روان نكو باز گپه خراب میکنه .
يك طياره بتي صبح ميرم كه طوي دارم مردم منتظر است وخودت هم اگه ميايي دطوي خبر هستي اگر امدی زير پايت گاو ميكوشم .
ريس جمهور اهسته تشكر گفت واز جايش بار ديگر بلند شد با ماخدا حافظي كرد وبطرف من نگاه كرد برايم گفت رفيق ملك روز چهارشنبه ساعت يازده نزد من بيا با تو كار دارم .
بيرون دفترش برامديم تا اجناس خود را بگيریم غفارپهلوان بطرف من نگاه كرد وگفت خوب شد كه نجب كدام گپ خراب نزد واگر نه بخدا قسم با چاقو ميزدم ومن حيران بطرف پهلوان ميديدم وفكر ميكردم كه خوب است اينجا باديگاردان ريس جمهور اوزبكي نميدانند ودر غير ان مارا بايد زنداني ميكرد . درين خيال بودم كه يكي از محافظين خاص ريس جمهور بنام اشرف كه اهل فارياب بود دستش را به شانه ام مانده به اوزبكي گفت ملك خان (آری منگ ) یعنی مانده نباشي !
با شنيدن حرف اوزبكي اشرف خان وحرفهاي تلخ غفار پهلوان شايد رنگ من سرخ شده وعرق از جبينم ريخته باشد اما غفار پهلوان با بی باکی و بی خیالی طرف دروازه خروجی رفت من هم با نگاه معذرت خواهانه به طرف بادیگارد از دنبال غفار پهلوان روانه شدم. با اينهمه ناراحتي و استرس از كميته مركزي حزب وطن خارج شده بطرف خانه امديم، ساعتی بعداز قواي هوايي افغانستان به قرار گاه
زنگ تيلفون امد كه فردا ساعت شش صبح يكبال طياره AN32 جهت انتقال شما به مزار شريف نظر به هدايت ريس جمهور افغانستان اماده پرواز است وقت تر تشريف بياوريد تا زودتر پرواز بكنيم باشنيدن اين حرف در ذهنم همين خطور ميكرد كه ريس جمهور چقدر ادم با حوصله واينده سنج است با وجود اينهمه خرابي مايان باز هم دست نوازش را از سر شانه اين ملت دور نميكند .
فردای ان روز غفار پهلوان بطرف مزار شریف پرواز کرد ومن نظر به هدایت ریس جمهور در کابل ماندم . ودر تاریخ ذکر شده ریس جمهور را ملاقات نمودم وانشاالله در یاداشت های بعدی انرا می نویسم .
یک هفته بعد از وزارت دفاع شفر امد که غند۵۱۱ و۵۱۰ کماف السابق با تشکیل خودش باقی است وصرف بخاطر عدم رعایت اصول عسکری با قطع سه روزه معاش واعاشه همه پرسونل آن مجازات گردد . ماهم خوشحال شدیم از این تصمیم و مجازات سه روزه را با جبین باز پذیرفتیم.
باگذشت دو سه ماه ازین مجازات من وغفار پهلوان دوباره بکابل رفتیم وبخاطر یک اشتی وتشکری از ریس جمهور تقاضای ملاقات نمودیم ودفتر ریس جمهور بدون انتظاری بما وقت داد ودوباره نزد شهید داکتر نجیب الله رفتیم واینبار بسیار با پیشانی باز با ما بغل کشی واحوال پرسی کرد وهمه سر پا ایستاده بودیم .
ریس جمهور به غفار پهلوان گفت .
پهلوان چه گپ است مردم چه میگه ؟
شهید غفار پهلوان بجوابش با همان شیوه ساده و صمیمی خود گفت : یک گله مردم تو ره کافر مه ره بچه کافر میگه .
ریس جمهور خندید گفت پهلوان من نماز میخوانم مسلمان هستم و فرزند یک مسلمان و در تلویزیون مردم نمی بیند که در جماعتها نماز میخوانم؟
پهلوان با خنده بلند و مزاق گفت : ای لب سی کو داکتر نجب مه ره دستته بتی زنت طلاق باشه طاهرت داشتی ؟
ریس جمهور با چهره خندان از نزد همه پهلوان را بغل کرده با خود داخل برد و در راه زمزمه های دوستانه با یکدیگر داشتند و من در کنار آنها با حیرت به صمیمیت و حوصله مندی یک ریس جمهور با اطرافیانش از قوم و قبیله های مختلف غرق افکار بودم که صدای شهید داکتر نجیب مرا بیدار کرد، به شهید پهلوان گفت :وحالا بمن چه خدمت است ؟
پهلوان مثل همیشه با بی باکی و سادگی گفت: پنجصد میل کلاشنکوف بتی توپ بتی تانک بتی وراستی بچه ها ره سه روز جریمه کدی ای خو گری است جریمه را پس بتی .
ریس جمهور خندید و گوشی تیلفون را برداشت به وزیر دفاع جنرال شهنواز تنی زنگ زد وبرایش به پشتو گفت .
ملگری تنی دا غفارپهلوان ، رسول پهلوان زما اندیوالان دی دوی وطن پرستان دی قهرمانان دی ددوی ضرورت اکمال وه او دمجازات نه معاف کوه :
فردای انروز به وزارت دفاع نزد شهنواز تنی وزیر دفاع رفتیم سلاح وتحهیزات مورد ضرورت مارا امر اکمال عنوانی بیز عسکری حیرتان داد وسه روزه معاش واعاشه پرسونل ۵۱۱ و۵۱۰ را نیز دوباره حکم اجرا داد .
شهید داکتر نجیب با وجود فشار ومخالفت بعضی اطرافیان متعصب اش هیچ وقت پشتونهای شمال را نسبت به اوزبکهای شمال ترجیح نداد وامکانات بزرگ نظامی را که بدسترس اوزبکها قرار داده بود حتی برای پشتونها در شمال نداد .
روح هردو شهيد بزرگ باهمه شهدای راه ازادی شاد يادشان گرامي باد .
بااحترام
نامه سرگشاده من به کانگرس امریکا !
سلام ودرود به کسانیکه در کانگرس امریکا نشسته ودر سرنوشت کشور ما نقش دارند.
اقایان محترم :
چهل سال است که افغانستان زادگاهم در اتش جنگ میسوزد وتا امروز عوامل اینهمه بد بختی ریشه یابی درست نشده ودر نقش چهره های مخرب تجدید نظر یا توجه نیز نگردیده است .
من امروز منحیث یک شهر وند کشورم میخواهم پیامم را به گوش مسولین امریکایی در کانگرس وجهان برسانم .
افغانستان چندین دهه است که در اتش نفاق وجنگ بسر میبرد وبا گذشت از این فاجعه بعداز یازده سپتمبر وشکل گیری حکومت جدید با حمایت جهانی فرصت طلایی برای افغانها بود وبه تآسف نقش اقای خلیلزاد به عنوان سفیر ونماینده خاص در این همه مدت بخاطر منافع شخصی اش ترجمانی غلط وتصویر نادرست ارایه نموده به امریکا وامریکایی ها ، به افغانستان وافغانها جفا کرده است پرده از ان برداشته بشما بزرگان امریکا اذعان میدارم .
اقای خلیلزاد نه دلش به امریکا سوخت ونه به افغانستان سوخت فقط برا ی هدف شخص خودش ساخت که نه خدمتی به آمریکا کرد و نه به افغانستان.
راهنمایی اشتباه خلیلزاد به ریس جمهور رونالد ویلسن ریگان واز ان به بعد به همه بزرگان امریکایی جز فاجعه هیچ ثمری برای امریکا وافغانستان نداشته ونخواهد داشت .
مخاطب ام مسولین در کانگرس امریکا است .
دوستان عزیز :
ملت ستمدیده کشورم از کمک ها ومبارزه امریکا در نجاتش از چنگال تروریزم طالب قدردانی نموده واین خدمت ارزنده شما را فراموش نخواهد کرد وامروز را نیز فراموش نخواهد کرد که دوباره این کشور با تلاش ناکام وبی نتیجه اقای خلیلزاد یکبار دیگر به دامن تروریستان طالب سقوط میکند .
اقایان : آیا شما میدانید که امروز در باتلاق نفرت وشکست در افغانستان غرق شده اید وهزاران امریکایی را کشته دادید وهزاران را معیوب ساخته اید ومیلیارد ها دالر را به باد داده اید . ایا میدانید دلیل اینهمه شرم و رسوایی شما در کجا است ؟
از این اگاه هستید که اقای خلیلزاد برای افغانستان ، عراق وغیره مناطق که حوزه کاری ومسولیت ان بوده ودر نتیجه ترجمانی غلط اش برای شما قاضیان جهان چه عزت واعتماد باقیمانده است ؟
من نمیخواهم روی ضرر های اقتصادی به امریکا بحث بکنم چونکه منافع تعدادی کثیری با خلیلزاد یکجا زیر سوال میرود وشاید خسارات اقتصادی واینهمه کشته وزخمی برای بعضی مقامات امریکا یی ارزشی هم نداشته باشد اما یک قطره خون هر هموطنم که در اثر ترجمانی غلط وپالیسی مغرضانه اقای خلیلزاد ریخته است برای من به قیمت جانم ارزش دارد واین خون ریزی سالها ادامه خواهد داشت .
اقایان وخانم ها در کانگرس امریکا :
اگر افغانستان یک کشور اشغال شده است وبرای اداره و ادامه حیات ان اب ونان اش میدهید بهتر ان بود برای یک اداره سالم وبیطرف یک جنرال امریکایی را به کشورم میفرستادید وحداقل به منافع امریکا فکرمیکرد نه اینکه به هدف خاص خودش !
دوستان امریکایی !
من مطمین هستم که هنوز وجدان های بیدار در امریکا توانمند است واین امیدی برای ملت افغانستان وجهان است که دیری نگذشته در نابودی تروریزم وکوتاه ساختن دستان مغرض و جلو گیری از سیاست گذاری غلط تلاشی خواهند کرد تا امریکا وافغانستان را از این منجلاب لجنزار بیرون بیاورد .
عالی جنابان و بزرگان کانگرس در امریکا !
شاید شما بگوید که چرا بزرگان کشورت در قبال عملکرد خلیلزاد خاموش وبی صدا هستند ویاهم با او همکار اند ؟
من احتراماً میگویم مشکل بزرگان کشورم را درک میکنم وعلت خاموشی ویاهم سکوت معنی دار آنها را در مقابل اقای خلیلزاد میدانم وفقط از خانم نیلوفر ابراهیمی نماینده ملت در پارلمان کشور تقدیر می نمایم که بلاخره کمر همت بسته صدایش را بخاطر نجات از جفای اقای خلیلزاد بلند کرد و بیشتر ازین نمیخواهم درین نامه تذکر بدهم وفقط میخواهم در قبال خودم بحث نمایم که چرا به کانگرس امریکا این نامه سر گشاده را می نویسم .
من یک افسر باز نشسته کشورم هستم وچهل سال عمرم وبهار جوانی ام در ان اتشی که اقای خلیلزاد افروخته است سپری می نمایم . وبیشترین خساره جنگ را من وخانواده ام متحمل شده ایم پدرم با سه برادرم خواهرم وصد ها از اقارب ام هموطنم درین جنگ های خانمانسوز بر علیه قشون سرخ شوروی سابق وترویزم طالب شهید شده اند خانه وکاشانه ام ویران شده است وتا امروز برای ازادی کشورم مبارزه میکنم .
هدف مبارزه من بخاطر بدست اوردن قدرت ، شهرت ، وثروت نیست وهیچکدام اینها را نیز ندارم وبا اعتماد کامل مینویسم که من در هیچ یکی از بانکهای خارجی بنام خودم خانمم فرزندانم کدام سرمایه دزدی شده ذخیره ندارم پاسپورت خارجی و خانه وقصری هم در خارج ندارم تا برای حفاظت از ان امیدی ویا هراسی از اقای خلیلزاد داشته باشم .
من سرباز کشورم ومسول یک حزب سیاسی بنام ازادی هستم معاش خور هیچ یکی از استخبارات خارجی نیستم تا طبق مقررات وظیفوی خاموش بمانم بلکه حقایق تلخ ودرد اور کشورم با فریاد هزاران هموطنم من را مجبور میسازد تا فریادش را به گوشهای شنوا در امریکا وجهان برسانم تا اینکه در این پالیسی ناکام اقای خلیلزاد تجدید نظر نموده برای حفظ دست اورد بیست ساله ، ونجات جان انسانهای بی دفاع ودیموکراسی که شما خود را علم بردار آن میدانید اقدام نموده واین مسیر ناکام را تغیر بدهید تا درد ملت رنجدیده را درمان نماید . حالا وقت آن رسیده است که در قبال چهل سال ترجمانی غلط وگمراه کننده تحقیق نموده مسولین را به محاکمه بکشانند وبرای ملت افغانستان که چهل سال از سیاست مغرضانه و غلط اقای خلیلزاد متضرر شده اند غرامت بپردازند .
اقایان ودوستان امریکایی :
افغانستان با گذشت سالیان جنگ ونفاق بیشتر از هر روز دیگر به صلح نیاز دارد به صلح دایمی ، صلح با عزت وصلح با ضمانت .
برای پیشبرد برنامه صلح ، ملت افغانستان به یک امریکایی اصیل نیاز دارد تا برای امریکا ومتحدش افغانستان با حفظ دست اورد بیست ساله کار بکند بااحترام
جنرال عبدالملک وزیر خارجه اسبق دولت اسلامی افغانستان
سلام و درود به همه مادران دنيا!
امروز ٢٤ جوزا روز مادر است و اين روز خستجه را به همه اين كليد داران بهشت تبريك عرض نموده و براي هر مادر طول عمر با خوشي هاي دنيا از خداوند ج مي طلبم.
مادر عزيزم تكيه گاه مطمين ام الهي هزار ساله باشيد تا من و خانواده ام در سايه دعاي شما در امان الهي باشيم دستان مبارك تان را مي بوسم
با احترام
ملت ستمديده افغانستان سلام و درود به همه شما .
امروز بيشتر از هر روز به صلح دايمي، صلح باعزت و صلح با ضمانت نياز داريم .
امروز ميخواهم يكبار ديگر در قبال عملكرد آقاي خليلزاد نظريات و تجربه شخصي خودم را با ملت افغانستان شريك نمايم و توجه هموطنانم را به عكسي معطوف بدارم كه حكايت از آغاز يك فاجعه در افغانستان ميكند اميدوارم تا آخر بخوانيد.
هموطنان عزيز !
ابر قدرت هاي جهاني و تعدادي از كشوري هاي كوچكي كه از دامن اين ابر قدرت ها تولد شده و براساس معلومات تاريخي و شاهدان عيني هيچ وقت براي يك افغانستان پيشرفته آرام و با ثبات علاقه نداشته بلكه کشور ما را ميدان جنگ هاي نيابتي، رقابت هاي سياسي، لابراتوار آزمايش سلاح هاي اردوي خود ساخته است و اين ملت ستمديده سالهای طولانی ا ست كه در آتش جنگ و نفاق سوخته به خاكستر مبدل شد. و با تاسف ابر قدرت ها در لباس دوست به بربادي اين كشور برنامه ريزي نموده توسط اعمال نفوذي خود روي تطبيق آن كار ميكند.
چهل سال قبل اگر روسها براي تسخير افغانستان برنامه ريزي داشتند و طرف مقابل نیز بیکار نبوده احتمالاً براي تخريب افغانستان هدف خویش را دنبال میکرد .
گروه هايي در امریکا و متحدين غربي آن دراصل بخاطر جلوگيري از رسيدن ارتش سرخ به آب هاي گرم زير نام كمك به مجاهدين و نجات افغانستان برنامه هاي خاص براي يك جنگ خانمان سوز ايجاد نمودند، نقش منفي آقاي خليلزاد نسبت به ديگران بيشتر قابل ملاحظه است كه ما همه ملت افغانستان شاهد آن هستيم وقتي به عكس رئیس جمهور امریکا و یکی از رهبران جهادی نگاه عميق بکنید متوجه ميشويم كه رئيس جمهور امريكا زبان مهمان را نميداند و اين رهبر محترم جهادي انگليسي نميداند و آقای خلیلزاد به هر دو رهبر پيام را چگونه ترجمه و رهنمايي کرده باشد؟
تهاجم ارتش سرخ اتحاد جماهير شوروي به افغانستان و مسلح سازي رهبران جهادي افغانستان براي جنگ توسط اين گروه و متحدانش زمينه حضور هزاران تروريست افراطي خارجي را به اين كشور مساعد ساخته وبا تربيه ناسالم فرزندان مجبور افغانستان انديشه انفجار ، انتحار ، كشتن و اتش زدن را بوجود آوردند .
گروهي در امريكا و متحدان ان تلاش نمود با بهره برداري از احساسات ديني وميهني افغانها براي به باتلاق كشانيدن ارتش سرخ شوروي سابق از جهاد ملت افغانستان استفاده سوء نموده ودر بد نام سازي مجاهدين بخاطر ايجاد پروژه طالب توسط افراطيان خارجي و همكاران داخلي در تخريب مكتب ها ، مسجد ها ، شفاخانه ها ، سرك ها ، بند برق وبنداب ها ، پل ها و پلچكها ، ساختمانهاي دولتي زير نام جهاد دست زدند وهمه زير بناي كشور را با خاك يكسان نمود تا در آينده شاگردي به مكتب نرود و همه مجبور شود تا در مدرسه هاي كشور هاي همسايه تعليمات ، تروريستي ، انفجار ، انتحار، جنگ ، اتش سوزي را فرا گيرد وجنگ برادر كشي تا سالهای طولانی ادامه داشته باشد .
( با تآسف چنین شد ) فرزندان مهاجرين بايد با اينهمه هزينه امريكا ، داكتر ، انجنير دانشمند ميشد وافسوس كه با اموزش شيوه هاي جنگي ، انتحار ، انفجار وطن را تباه كرد.
خواهران برادران :
برنامه ريزي و مشوره هاي اقاي خليلزاد براي هدف خاص خودش تا امروز موفقانه پيش ميرود . ظهور گروه هاي تروريستي با نام هاي متفاوت براي انفجار ، انتحار ، اتش زدن ، انسان كشتن توسط اعمال نفوذي در افغانستان ادامه دارد كه امروز شما ملت ستمديده شاهد ان هستيد .
رهبري امريكا مانند خانم كلنتون وزير خارجه سابق ، ريس جمهور ترامپ ، وصد ها شخصيت بزرگ امريكايي با گذشت زمان از ايجاد اين گروه هاي مخرب انكار هم نميكند واز تكرار ان اشتباه درد ناك جلو گيري نيز نكرده بلكه بر ادامه ان تاكيد مي ورزند .
كانگرس امريكا با مشكوكيت در كار هاي اقاي خليلزادانرا استيضاح كرده مورد باز پرس قرار دادند و در اين ارزيابي نتیجه کار چهل ساله اقا را به نفع امریکا وافغانستان ندانسته ابراز تاسف نمودند .
ملت رنجديد افغانستان شما فراموش نكرده ايد كه بعداز توافقنامه صلح و حملات اخير تروريستي در كابل را سازمان ملل متحد وحكومت افغانستان كار طالبان ترويست دانسته محكوم كردند واما اقاي خليلزاد به گروه داعش پيوند داده از طالبان دفاع نمود . حكومت افغانستان هم در مورد ادعاي اقاي خليلزاد اسناد ميخواهد كه هرگز ارايه نخواهد شد . حالا اين ملت بي دفاع وبي زبان به حرف كدام يكي باور بكند ؟
١- ملل متحد ٢- خليلزاد نماينده امريكا ٣- حكومت افغانستان ٤- فرياد اسيب ديده ها .
دوستان عزيز : از سالهاي طولاني بدينسو تلاشهايي زير نام صلح ادامه دارد كه ملت افغانستان در ان هيچ نقشي ندارد واما اقايان خليلزاد ، ملا هيبت الله اخند كه داراي يك انگيزه با چهره متفاوت در دو طرف قضيه افغانستان نقش دارند وبقيه همه كسانيكه خودرا نماينده تبار خود يا حزب سياسي اش ميداند شكل سمبوليك داشته صلاحيت سلفي فيسبوكي ويا حضور در شارت خبري تلويزيون را دارند .
ملت رنجديده كشور انتظار دارند بعداز رهايي پنجهزار طالب جنگي با تحربه با نفوذ نوكر مطمين در وضيعت افغانستان چه اتفاقاتي بوجود مي ايد ؟
طالبانیکه دیروز توسط امريكا تروریست خوانده میشد وامروز در اثر تلاش اقای خلیلزاد دوباره به فرشته هاي نجات مبدل گرديده خود را فاتح میدان جنگ ، وسیاست میدانند . قرار گفته خود امريكايي ها منبعد وظيفه شركت بلك واتر را نيز بعهده خواهند داشت ایا با اين وضيعت دست بالا طالبان اماده مذاكره براي صلح ميشوند ويا هم ضرورت انرا احساس نميكند ؟
طالبان ومشاورین نظامی ان میدانند که دوباره اسير گرفتن پنجهزار طالب مسلح کار ساده واسان نیست حداقل بيست سال ضرورت است تا اردوي افغانستان بادادن تقريباً شصت هزار شهيد وده ها هزار زخمي ومليارد ها دالر هزينه با قوای ناتو وامریکا یکجا دوباره اين تعداد را اسير گرفته به پنجه قانون بسپارند .
با نگرانی عمیق مینویسم که ادامه اين مسير بي ضمانت دست اورد ضعیف بیست ساله را به خطر انداخته وبه روحيه قواي مسلح كشور ونيروهاي مترقي وطندوست اثرات منفي نیز گذاشته افغانستان را بطرف يك بحران تازه تجزیه یا قتل عام سوق خواهند داد .
هموطنان عزيزم !
ما همه ان روزي را بياد داريم كه بعداز سقوط حكومت شهيد داكتر نجيب الله قدرت سياسي افغانستان توسط همكاران داكتر نجيب بشكل مسلمت اميز به مجا هدين انتقال يافت واما با تاسف كه بعداً رهبري در امريكا واقاي خليلزاد افغانستان را به فراموشي سپرده شعله هاي جنگ وويراني را تا يازدهم سبتمبر از دور تماشاكردند .
ملت رنجديده افغانستان :
با فروريختن كاخ بلند اردوي صد ساله افغانستان و از هم پاشيدن نظام با عث شهادت هزاران هموطن بي دفاع ، ويراني كابل گرديد. وهزاران داكتر ، افسر ، انجنير ،معلم ، مامور كسبه كار وغيره از ين كشور اواره گرديده سرمايه ملي كشور نابود شد .
سقوط نظام فعلي ضعيف كشور توسط طالبان وحاميان خارجي آن چه فاجعهء بوجود مي اورد قلم از محاسبه ان عاجز است .
با خواندن اين نوشته بعضي از مخالفين سياسي ام من را به عناوين مختلف اتهام بسته ناراحتي خويش را ابراز می نمایند ومن قبل از ان بجواب مختصر اكتفا مي نمايم
دوستان گرامی هدف من ازين نوشته بخاطر وطنم وملت رنجديده كشورم است وبا اقاي خليلزاد وياكسي ديگري كدام دشمني ندارم ودر قدرتی هم نیستم که با سوپر قدرت ها مقابله نمایم واما به صداقت وعملکرد اقا شك دارم دلم به اینده تاریک وطنم میسوزد ودرضمن با كدام تباري يا قومي دشمنی و مخالفت ندارم من افتخار دارم فرزند یک پدر اوزبيك ویک مادر پشتون هستم .
با تروريستان ، جنایتکاران از هرقوم اگر پشتون ، اوزبيك ، هزاره، تركمن ، تاجيك ، عرب ، ايماق ، نورستاني ، وغيره اقوام ساكن در افغانستان با شد مخالفت ورزيده به عنوان يك شهروند كشورم حق دارم تا مخالفت ونظريات خويش را غرض اگاهي ملت افغانستان ارايه نمايم وبراي بيرون رفت ازين بحران نا امني وبي اعتمادي بخاطر آینده نسل تحصیلکرده جوان ویک کشور با ثبات ومترقی مبارزه نموده با همه نيروهاي وطندوست يكجا كار وپيكار نمايم .
ب ااحترام
سلام و درود دوستان عزیزم.
الیوم یکشنبه مؤرخ ۱۶ سنبله، تعداد کثیری بزرگان قوم اوزبیگ از ولایت سمنگان به اقامت گاه بنده در شهر مزار شریف تشریف آورده روی مسایل همبستگی اقوام و راه های حل مشکلات محیطی و منطقوی، در تفاهم وهمکاری با مقامات دولتی با حضور فعال جوانان تحصیلکرده در چوکات حکومت بحث و گفتگو گردید.
با احترام
سلام و درود دوستان عزيزم .
امروز سه شنبه ۱۸ سنبله ساعتی با تعداد کثیری از جوانان فرهیخته دیدار و گفتگو نموده به روح پاک قهرمان ملی کشور درود فرستاده برای آینده کشور مشترکاً، کار و تلاش نمایم.
با احترام
سلام و درود دوستان عزيزم .
امروز جمعه ۲۱ سنبله ساعتی با تعداد کثیری از جوانان فرهیخته در خانه علم فرهنگ فاریاب دیدار نموده و روی نقش جوانان تحصیلکرده در آینده کشور بحث و گفتگو نمودیم تا جوانان بتواند با کسب علم و دانش مصدر خدمت به خود و جامعه گردد.
با احترام
سلام و درود دوستان عزیزم .
امروز سه شنبه مورخ ۲۵ سنبله با تعداد از بزرگان منطقه چهارتوت ولایت فاریاب در خانه علم فرهنگ فاریاب دیدار و گفتگو نمودم .
درین دیدار بزرگان قومی و نمایندگان اهالی چهارتوت راجع به مشکلات ایجاد شده تقاضا داشتند تا با جلالتماب رئیس صاحب جمهور وجلالتماب معاون‌صاحب اول ملاقات نموده عرایض و پیشنهادات خودرا ارایه نموده در مورد پروژه بند آب گردان که بیشتر از یکهزار جریب زمین زراعتی، باغ، خانه نشیمن، زیر آب غرق میشود خواهان رسیدگی می باشند. و از دولت مرکزی تقاضا دارند برای ادامه زندگی شان جای و مکان مناسب را در چوکات یک پروژه قانونی با اعمار منازل رهایشی، مکتب، کلینک صحی، سرک، برق منظور نموده شرایط زندگی تازه را به بیجا شده گان چهارتوت مهیا سازند .
من به عنوان یک فاریابی از مردم باعزت و رنجدیده چهار توت خواهشمندم در اجرای پروژه عامل منفعه آب گردان همکاری نموده مانع پیشرفت کار نشوند تا مردم فاریاب با تعویق و یا لغو این پروژه حیاتی دچار آسیب جبران ناپذیر نگردد.
از جلالتماب محترم رئیس صاحب جمهور و جلالتماب محترم معاون‌صاحب اول نیز خواهشمندم با اعزام هیأت با صلاحیت از نهاد ریاست جمهوری به عرایض و مشکلات اهالی متضرر حکم رسیدگی عنایت فرموده در آبادی و آرامی مردم ولایت باستانی فاریاب لطف و توجه نموده ملت رنجدیده را ممنون سازند.
با احترام
سلام و درود دوستان عزیزم .
امیدوارم کنار خانواده های عزیز تان در امان الهی باشید.
امروز شانزدهم میزان سال ۱۳۹۹ یکی از دوستان شخصی شهید پدرم حاجی دین محمد خان اچکزی باشنده ولسوالی دولت آباد ولایت فاریاب در منزلم تشریف آورده و با ارزش ترین تحفه را برایم هدیه نمود .
هدیه معنوی که حکایت از ارزش و صمیمیت دو رفیق قدیمی یکی اوزبیگ و دیگری پشتون را بیان میکند داستان و قصه های جالبی داشت که من نتوانستم جلو اشک هایم را در حضور مهمان بگیرم و خان کاکا چنین قصه کرد :
شمس پهلوان پدرت که با من قول برادری و رفاقت داشت و سالها در معرکه پهلوانی بزکشی کنار هم بودیم و این زین اسپ را که پدرم حبیب الله خان اچکزی از بخارا خواسته بود و مشهور به زین آینه دار یا زین همان اسپ مشهور کهر و به زبان اوزبیکی تورغ میگویند و سالها پدرت شمس پهلوان سوار به همان اسپ بالای این زین نشسته در میدان نبرد پهلوانی تاخت تاز میکرد و این زین اسپ را از همه میراث پدرم حبیب الله خان برداشته بخاطر نشانی دوست و برادرم شمس پهلوان با خود نگهداشتم و در طول حوادث انقلاب ده بار خانه و کاشانه ام گاهی به نام پشتون، و گاهی به نام طالب و گاهی هم به نام ضد طالب ، و گاهی هم به نام جنبشی چور و چپاول گردید اعضای بزرگ خانواده ام شهید شد و ما همه مهاجر شدیم اما تلاش کردم تا فقط این زین اسپ و نشانی دوست عزیز م را در خانه یکی از اقارب نزدیکم نگهداری نمایم .
از این موضوع رسول پهلوان در زمان اقتدارش اطلاع یافته بود و روزی در میدان بزکشی کنارم آمده با من احوال پرسی نموده برایم گفت خان کاکا خبر شدم یک نشانی گران‌بها از پدرم دارید وهرچه بخواهید من بشما میدهم واین زین که نشانی پدرم است بمن بدهید .
من برایش خندیدم گفتم ای رسول پهلوان همه قدرت و ثروت تورا به رکاب این زین نمیگیرم که پدرت شمس پهلوان در آن پایش را گذاشته است وخود را سرگردان نکن از دادنش معذرت خواستم وهمه پهلوان و بزرگان آن وقت از جواب من حیرت زده شده بودند چونکه شاید من را زیر چپن کهنه نمیشناخت من کیستم .
ازینکه رسول پهلوان شیوه جوانمردی ورفاقت را خوب میدانست اشک در چشمانش حلقه زد و خاموشانه اسپ اش را از کنارم راند با تبسم گفت اختیار دارید خان کاکا شما بالاتر از هرکس نزد من هستید و از آن روز تا امروز ۲۷ سال میگذرد .
من امروز ۹۴ ساله شدم و پنج سال از پدرت کوچک هستم احساس میکنم مرگ نامرد در ساحه زندگی من آهسته آهسته نزدیک میشود و در مدت قرنطین کرونا از دوری با تو نگران بودم که اگر من بمیرم احتمالاً امانت دوست وربرادرم را فرزندانم به وارثین اصلی اش ندهد ورارزش آنرا نداسته به کسی نفروشد یارهم به کسی تحفه ندهد .
امروز نواسه ام برایم گفت که (حاجی بابا جندرال ملوک خان د کابل نه مزار شریف ته راغلی ده ) یعنی جنرال ملک از کابل به مزار شریف آمده است با شنیدن این خبر بی طاقت شدم تا هر چه زود تر به دیدنت آمده و این امانتی پدرت را برایت تسلیم نمایم و تا در آخرت که یکجا میشویم نزد او در رفاقت خجالت نباشم .
حالا این زین اسپ با رکاب های نقره کوب اش به فرزند بزرگ شمس پهلوان تسلیم نمودم و احساس آرامش برایم آمد و ترسی از مرگ نامرد ندارم وتورا بخداوند ج می سپارم و من دوباره در همان قریه خود که محروم از همه نعمات مادی و معنوی زندگی است برمیگردم تا با آرامش روحی بمیرم .
من غرق قصه های شرین خان کاکا بودم که دوستی و رفاقت مردان قدیم چقدر مخلصانه و مملو از صداقت و اعتماد بود ه وبا خود فکر میکردم گذشت زمان تهاجم فرهنگ بیگانه ارزش مادیات به نسل های امروزی ونسلهای بعدی این وطن چقدر صدمه زده است که همه هستی ها و نیستی های معنوی و مادی ما را نابود ساخته است و در احیای آن فرهنگ اصیل کشور مان چطور میتوانیم همه یکصدا و متحدانه تلاش و کار نماییم
بااحترام
سلام ودرود به همه دختران عزیز :
این روز خجسته را به قشر معصوم ، اینده ساز ان کشورم وجهان مبارک باد میگویم .
دختران امروز تنها مادران فردا نیست بلکه رهبران خوب وموفق نیز است حمایت تحصیلی ازین فرشته های زمینی وظیفه هر پدر مهربان هر برادر دلسوز وهر مسول توانمند است تا زمینه رشد انها را در مورد کار های علمی وحرفوی مورد علاقه اش کمک وهمکاری نماید . بااحترام
سلام و درود دوستان عزیزم !
امروز جمعه دوم ماه عقرب را دور از غم و اندوه کنار خانواده و دوستان به خوبی سپری نموده به صلح دایمی و آرامش همیشگی دعا می نمایم .
منهم روز جمعه را غنیمت دانسته و به کتاب خانه موسسه تحصیلات عالی تاج رفته ساعتی از کتابهای این کانون علمی و اکادمیک استفاده نمودم .
کتاب رفیقی است که هر وقت بخواهی با تو می باشد و چیزی از تو نمی خواهد بلکه هر آن چیزی را بخواهی به تو میدهد .
جوانان عزیز : با مطالعه کتاب ارزش لحظه ها را فراموش نکنید.
با احترام
هموطنان رنجیده و داغدار سلام و درود به شما!
امیدوارم روز های سیاه و ماتم را کنار گذاشته ودر امید فردای بهتر شاد و سلامت باشید .
امروز ملت امریکا نتایج رای خود را در یک فضای شادمانی احساس میکند و بخاطر آینده فرزندان خویش دور از غوغاهای قومی و زبانی تلاش کردند تا امریکای ابر قدرت را بسازند .
نتایج انتخابات امریکا که بر پیروزی جوبایدن از حزب دیموکرات مهر صحت گذاشت برای جهان مهم بود و اما در پالیسی امریکا بین دو حزب با اقتدار جمهوری خواه و دیموکرات ها چندان تفاوتی در قضایای افغانستان وجود نخواهد داشت .
آنچه به ملت افغانستان مهم است قطع جنگ و برادر کشی، تامین صلح دایمی و خروج آقای خلیلزاد از قضایای صلح افغانستان است.
با تأسف که آقای خلیلزاد چهل سال به ملت افغانستان جفا نموده در رهایی زندانیان طالب و تقویت صفوف جنگی این گروه تروریستی نقش خود را به موفقیت انجام داد که هزاران خانواده افغان را بیشتر از گذشته به گلیم ماتم نشاند .
من به نمایندگی از حزب آزادی افغانستان از دولت آینده امریکا به رهبری جوبایدن انتظار دارم با در نظر داشت پالیسی و سیاست ناکام ((فرستاده خویش )) که باعث شکست امریکا و تباهی افغانستان گردید ، توجه جدی نموده بار دیگر اجازه آنرا ندهد تا از ریختن خون افغان ها، و از اشک مادران داغدار کودکان یتیم لذت برده به ثروت و شهرت خویش بیفزاید.
مطمین هستم افغانها ی داغدار با شناخت این چهره نقابدار به خرید کتاب جلددوم اش هزینه نخواهدکرد.
هموطن عزیزم :
افغانستان خانه مشترک ما افغانها است به آبادی و پیشرفت ، صلح و ثبات ضرورت دارد. فقط من و تو هموطن میتوانیم برای نابودی دشمنان افغانستان با هم متحد شده کشور خود را بسازیم
با احترام
سلام و درود دوستان عزیزم :
ورزش سفیر صلح است .
دوستان گرامی : امیدوارم با خانواده های عزیز تان در پناه الهی شاد و سلامت باشید.
ورزش بزکشی و اسپ سواری که میراث نیاکان ما اوزبیکها می باشد یکی از ورزش های رسمی کشور ما است.
امروز منهم باعلاقه مندی خاص که به ورزش باستانی بزکشی دارم بخاطر تشویق پهلوانان نوجوان در شهر مزارشریف با یک تعداد از بزرگان قومی در کنار پهلوانان بزکشی اسپ تاختم.
با استفاده از فرصت با دوستانم یکجا ورزش مورد علاقه خود را تماشا نمودم ورزش برای سلامتی است جوانان ورزش نمایند.
با احترام
سلام ودرود دوستان عزیزم .
امروز ۱۸ قوس بلخ بامی میزبان برف با برکت است و کار طبیعت گاهی قهر و گاهی رحمت است و انسان بی صبر همیشه در زحمت است .
اگر برفی است بهاری هم است .
اگر بهاری است خزانی هم است .
اگر خزانی است زمستانی هم است .
پس توکل بر خدا باشیم ( این هم میگذرد )
با احترام
دوستان گرامی سلام و درود!
امیدوارم در کنار خانواده و دوستان خوب تان شاد و خرم باشید.
الیوم دوشنبه مؤرخ ۲۹ جدی بنابر دعوت محترم شمس الحق خان ناصری بزرگ قومی و بقیه بزرگان اسپ دار و پهلوانان بزکشی به میدان بزکشی مزارشریف رفته با آنها یکجا مسابقه بزکشی را تماشا نموده پهلوانان را تشویق به ورزش و دوستی نمودیم .
امیدوارم با تامین صلح و برادری در کشور عزیز مان افغانستان این ورزش دوست داشتنی بیشتر رواج پیدا کند و فضای دوستی و معرفت را مثل سابق بوجود بیاورد
با احترام
دوستان عزیزم درود بشما :
امروز اغاز روز اول قرن روز اول ۱۴۰۰ شروع صفحه جدید طبیعت است بیایید به امید اینده بهتر امروز را اغاز نمایم بااحترام
سلام و درود دوستان عزیزم :
امروز چهار شنبه ۴ حمل با بزکشی سال ۱۳۹۹ خدا حافظی کردیم و انشاالله تا زمستان سال ۱۴۰۰ صلح سراسری در کشور ما تامین شود و در هر نقطه افغانستان عزیز بتوانیم مسابقه بزکشی را تماشا بکنیم
با احترام
سلام و درود به ملت فرانسه :
با اظهار سپاس از حکومت فرانسه که بخاطر ارج گذاری به قهرمان ملی کشور شهید احمد شاه مسعود یکی از خیابان های شهر پاریس را به نام جاویدان ان مسما کرد. و این افتخار تاریخی را به همسنگران و رهروان قهرمان ملی کشور مبارک باد میگویم.
با احترام
دوستان عزیزم سلام و درود.
امیدوارم رمضان مبارک را در فضای دوستی و تحمل سپری نموده صحت و سلامت باشید.
امروز جمعه سوم ثور با استفاده از فرصت و رخصتی روز جمعه در کتابخانه تحصیلات عالی تاج رفته ساعتی با کتاب مشغول بودم خیلی برایم خوش گذشت .
جوانان عزیز:
خوشبختانه امروز پیشرفت تکنالوژی، معلومات مفید و کتابخانه ها را در اختیار نسل جوان قرار داده است با مطالعه کتاب بیشتر آگاهی و معلومات خود را تکمیل نموده در آینده خود و کشور تان سهم فعال داشته باشید
با احترام
هموطنان فاریابی ام سلام و درود بر شما.
امیدوارم رمضان مبارک به مردم اسیر و رنجدید فاریاب بخیر و خوبی بگذرد.
وطنداران عزیزم : من به نمایندگی از حزب آزادی افغانستان از هرنوع خواست مشروع و برحق تان از جلالتماب رئیس جمهور کشور حمایت و پشتیبانی نموده نقاط ذیل را در واکنش به حرفهای دوستم بخاطر معلومات دقیق شما احتراماً مینگارم .
۱- من با آقای داود لغمانی هیچگونه شناخت قبلی ندارم و در مورد تقرر آن نیز کسی با من مشوره هم نکرده است و مانند شما از فضای مجازی اطلاع یافتم وهر تبع کشور از اقوام مختلف میتواند در هر منطقه افغانستان ماموریت نماید ویک اهل فاریابی والی ولایت دیگر کشور گردد.
۲- تظاهرات مسلمت آمیز حق قانونی هر تبع کشور است تا خواسته های مشروع خویش را به حکومت مرکزی بیان نموده از حقوق شهروندی خویش دفاع نمایند.
۳ -مردم فاریاب به لاف و تحریک این بگیل فراری عمل کرده مانند گذشته ها تشنج نکنید تا زمینه معامله جدید و امتیاز گیری شخص دوستم و خانواده اش را بار دیگر مساعد ساخته مرتکب تکرار اشتباه نشوید که به ضرر شما فاریابیان است .
۴- فرمان رئیس جمهور غنی بخود دوستم و خانواده اش واجب الاحترام و قابل اجرا است اما به مخالفین دوستم نامشروع و حرام است؟
فاریابیان رنجدیده :
امروز فاریاب بزرگ تان به یک قریه کوچک به این حدود اربعه رسیده است که از تور پاختو تا کوهیخانه و از میدان هوایی تا ختم غند ۳۵ که تقریباً ده کیلومتر در ده کیلومتر را احتوا میکند و ۹۵ فیصد خاک فاریاب در کنترول طالبان تروریست می باشد و حالا یکبار فکر بکنید که اینهمه جغرافیه را کی به طالب رها کرده فرارکرده داخل شهر فاریاب تجمع کردند و اینها کیست؟
افراد وابسته به دولت و یا افراد وابسته به دوستم؟
کدام یکی؟
مردم ستمدیده فاریاب : شما بنیانگذار و صاحب جنبش هستید و اما دریغا که خون فرزندان فاریابی فقط به پای پدر، پسر و دختر ریخت و شما بازنده همیشگی شده صرف نفاق و دشمنی را کمایی کردید و این دلال هنوز هم میخواهد از شما ابزار معامله بسازد هوشیار باشید پشیمانی برای تان فایده ندارد زبان را خداوند به تکلم و تفاهم داده است و نه به دشنام.
با احترام
۴-ثور
دوستان عزیزم سلام و درود بر شما.
امیدوارم رمضان مبارک بخوبی بگذرد.
امروز یک تاریخ زنده یی را از خانواده ام بشما معرفی میکنم که صد ها سال و ده ها نسل در این سرزمین تولد و زندگی نموده صاحبان اصلی خاک خود است و از جایی مهاجر نیامده است.
برادر زاده های پدر بزرگ ام حاجی ملا سعادت بیگ محترمان هر یک حسین بیگ (۱۰۷) ساله و حاجی غلام بیگ (۱۰۴) کاکاهایم که الحمدالله هنوز در قید حیات است و برای من همیشه یک تاریخ زنده سر زمین اجدادی ام است که هزاران قصه ها و درد ها در دلش نهفته وبسیار اندک آنرا بمن قصه نموده در یاداشت هایم ثبت است و با تاسف که در شرایط نا امنی نتوانستم به زادگاه ام شرین تگاب رفته از قصه های شرین اش بیشتر یاداشت نموده و مانند آنها به نسلهای بعدی خانواده سعادت بیگ شهسواربیگ باز گو بکنم و امید وارم با تامین صلح در کشورم اولین کاری که باید بکنم به دیدن این گنجینه های با ارزش رفته ادای احترام نمایم و دعای خیرش را کمایی بکنم از خداوند بزرگ و مهربان برایشان زنده گی باعزت و سلامتی بی منت آرزو دارم
با احترام
دوستان گرامی سلام و درود به همۀ شما .
خوشحالم که سه روز عید در ولایت بلخ بامی در فضای صلح و آرامی بدون انفجار و انتحار سپری گردید و امید است که صلح دایمی، صلح با عزت و صلح با ضمانت برای همیشه در کشور ما حکمفرما گردد.
با اظهار سپاس از جناب محترم فرهاد عظیمی والی پر تلاش ولایت بلخ که بخاطر عیدمبارکی در اقامتگاه بنده تشریف آورده در فضای دوستی و صمیمیت روی مسایل و حل چالشها صحبت نمودند.
از هموطنان عزیز که درین سه روز عید به منزل بنده بخاطر احوال پرسی و عید مبارک تشریف آوردند یکبار دیگر خوش آمدید گفته عید شان را مبارک میگویم و از اینکه با در نظرداشت شرایط امنیتی و مشکلات کرونا به خانه های تک تک دوستان رفته نتوانستم تا عید شان را مبارک باد بگویم ازین کوتاهی ام عذر خواهی میکنم. امیدوارم با آمدن صلح سراسری در کشور بتوانم به خانه هر هموطنم در هر گوشه و کنار کشورم رفته عید و خوشی های شانرا مبارک بگویم و برای رسیدن به آن روز تلاش ومبارزه میکنیم
با احترام
دوستان گرامی بخصوص قوم اوزبیگ و ترکمن افغانستان را سلام و درود میفرستم، امیدوارم صحت و سلامت در کنار خانواده های تان باشید .
هموطن عزیزم :
در شبکه خبر گذاری پژواک و چند شبکه دیگر از مقرری من به عنوان والی ولایت فاریاب ذکر شده، که میخواهم در این مورد به شما وضاحت بدهم .
فاریاب زاد گاه من است جاییکه آبا و اجداد من در آنجا تولد شده است و برای آرامی و آبادی کشورم بخصوص زادگاهم فاریاب تا زنده هستم تلاش و مبارزه میکنم و همچنان به این مبارزه ادامه میدهیم تا که مردم فاریاب صاحب علم و دانش گردیده استقلالیت فکری و آرامی خود را در کنار مردم همه ولایات کشور داشته باشند .
برای رفتن و مصدر خدمت قرار گرفتن و همچنان زنده گی ام در فاریاب هیچ قلدوری نمیتواند مانع آن شود چون من یک اوزبیک فاریابی هستم آنجا سرزمین نیاکانم بوده و آنگونه خواهد ماند هیچ بیگانه‌ی مهاجر زاده نمیتواند این اصل را تغییر بدهد.
یک موضوع را روشن بسازم که از ضعف فاریاب عزیزم هیچوقت به نفع خانواده خود استفاده سو نکردم و نخواهم کرد برای همین من والی فاریاب نمیشوم بلکه بهترین تحصیلکرده و دانشمندان فاریابی را به دولت مرکزی معرفی می نمایم تا مصدر خدمت به مردم فاریاب باشد .
هموطنان عزیز فاریابی قوم اوزبیک و ترکمن :
من در راس حزب آزادی افغانستان فراتر از ولایت، وزارت فکر میکنم و میخواهم همه این قوم رنجدیده را از اسارت جاهلان خون آشام نجات یافته و مسیر زنده گی خود را دور از تشنج و نفاق رقم زده برای آینده خود، فرزندان خود و آبادی سرزمین اش فکر کنند و این قوم از مهر بدنامی ملیشه و گلم جم نجات یابند .
قوم بزرگ اوزبیک :
شما افتخارات تاریخی در علم و فرهنگ با جهانگشایی یکجا دارید و قبل از ظهور این رهزن های اجنبی زاده هیچ قدرتی نتوانسته بود هویت و افتخارات شما را نادیده بگیرد و امروز هم نمیتواند .
فاریابیان عزیز قوم بزرگ اوزبیگ هوشیارانه در قبال سیاستهای مغرضانه شخص توجه نموده با همدیگر یکصدا برای حفظ آبرو و حیثیت پر افتخار این سرزمین متحد باشید تا مورد سو استفاده قرار نگیرید.
فاریابیان عزیزم!
تظاهرات مسلمت آمیز حق مسلم شما است و این اساس پایه های دموکراسی در یک کشور را نشان میدهد من نیز حمایت میکنم اما بیاید برای اهداف شخصی و فامیلی رشید دوستم نه گفته اهداف ملی را ترجیح بدهیم و برای همزیستی و ثبات کشور تلاش بکنیم تا همه فرزندان اوزبیک، ترکمن جایگاه عزت و سربلندی خودرا در کنار پشتون، تاجیک، هزاره وغیره اقوام ساکن افغانستان مساویانه در حکومت محلی و مرکزی سهم خود را با علم و دانش خود بدست آورده در آرامی زنده گی نمایند.
من به کابل آمده از خواسته های مشروع مردم فاریاب، مردم سایر ولایات کشور در چوکات قانون حمایت نموده از جناب رئیس صاحب جمهور و جناب معاون صاحب اول خواسته ام تا در چوکات قانون مشکلات ایجاد شده را حل نمایند. تا مردم فاریاب ابزار هدف شوم افراد و اشخاص نشود و سود آن مربوط شخص و یا فامیل مشخص نباشد
با احترام
سلام ودرود هموطنان عزیزم :
دوستان گرامی :
افزایش موج سوم کرونا بخصوص در مزار شریف باعث نگرانی همه گردیده وکمبود لوازم طبی ، بالون اکسیجن باعث مرگ نابهنگام هموطنان گردیده است .
خوشبختانه امروز اطلاع یافتم که درین شرایط حساس ، به دستور جلالتماب محترم ریس جمهور اوزبکستان با در نظرداشت پالیسی خیر خواهانه فضای همکاری و روابط دوستانه را ایجاد نموده یکهزار بالون اکسیجن را به مسولین دولتی در ولایت بلخ کمک نموده رسماً تحویل داده است . باشنیدن این خبر خوش که سبب نجات هزاران هموطن احتیاج ما میگردد خوشنود گردیدم . اینجانب به عنوان یک اوزبیگ افغانستانی به نماینده گی از حزب ازادی افغانستان از جلالتماب محترم شوکت میرزایوف ریس جمهور اوزبکستان تشکری می نمایم .
برای جنابعالی در تحکیم دوستی ملت افغانستان وخلق اوزبکستان موفقیت بیشتر ی را ارزو دارم . بااحترام
دوستان گرامی سلام ودرود جمعه مبارک .
خداوندرا شکر گزارم که بعد از سپری نمودن مدت پانزده روز مریضی سخت برای بار سوم هم مرض کرونا را شکست دادم .
بدین مناسبت از دوست عزیزم داکتر صاحب محمد آصف برومند ریس صحیه وزارت محترم امور داخله وتیم همکارانش سپاسگزاری می نمایم که در مراقبت وتداوی من شخصاً کمک ویاری رسانید .
دوستان عزیز م : از همه شما عزیزان سپاسگذارم که باارسال پیام وزنگ تیلفون جویای احوال من شده تنها نگذاشتید . فقط کرونا را جدی بگیرید وبه توصیه های داکتران طبی توجه نمایید. چونکه با این مرض مهلک و کشنده شوخی نمیشود . بااحترام
سلام و درود دوستان عزیزم !
الیوم چهارشنبه مؤرخ ۱۳ / اسد با تعدادی از بزرگان قومی جهت ادای فاتحه به منزل جلالتماب محترم استاد عطا محمد نور رهبر جمعیت اسلامی افغانستان رفته و به روح مرحوم حاجی فدا محمد نور، برادر ایشان اتحاف دعا نموده و روی وضیعت سیاسی و امنیتی کشور صحبت نمودیم، با در نظرداشت وضیعت موجوده شمال، روی اتحاد و همبستگی همۀ نیرو های وطن‌پرست گفتگو و تاکید گردید.
در ختم مجلس برای حمایت و پیروز ی سنگرداران دلیر کشور دعای خیر نموده برای صلح و آرامی افغانستان تلاش و مبارزه می نمایم.
با احترام
سلام و درود دوستان گرامی!
الیوم جمعه مورخ ۱۵/ اسد در اقامتگاه خود شهر مزار شریف با تعدادی کثیری از جوانان فرهیخته دیدار دوستانه نموده تلاش می نمایم تا بخاطر رشد جوانان تحصیلکرده فضای لازم فراهم گردد.
با در نظرداشت شرایط امروزی همانطور که سربازان قهرمان کشور برای آرامش ما در خط نبرد هستند و از جوانان عزیز میخواهم آنها نیز به حمایت این دلیر مردان شجاع با قلم در دست پیکار نمایند.
هموطنان عزیز :
بیایید همه یکصدا و یکجا از قهرمانان اردوی ملی خود حمایت نموده مشترکا برای یک افغانستان سربلند، با ثبات تلاش و مبارزه نماییم.
با احترام
دوستان عزیزم سلام و درود!
آرزومندم این روز های دشوار هرچه زودتر بگذرد وفضای صلح وبرادری در کشور ما حکمفرما گردد.
اما بعد احتراماً مینگارم که من بادرک خیانت حامد کرزی، غنی احمدزی(شاه شجاع های ثانی و تیم دزدان حرفوی اش) بار ها از طریق فضای مجازی و رسانه های جمعی گفته بودم که این خود خواهان، این دزدان ونوکران حلقه به گوش صادق به وطن وملت افغانستان نیستند. و بخاطر ادامه قدرت پاد شاهی اش خون هزاران هموطن ما را ریختاندند. به تأسف هر دو طرف را به برادر کشی تشویق کرد و از خون جوانان ما خود را تغذیه کرد و بیست سال فرصت آبادی، صلح و دوستی را به هدر داد همسایه ها را به ما دشمن ساخت وآخر هم با بکسهای دالر بدون اطلاع به شرکای دزدی و خیانتش فرار کرد.
هموطنان عزیزم:
فریب دزدان حرفوی، وطنفروشان شناخته شده و فیسبوکی های لافوک را نخورید و راه زنده گی آرام و برادری را در کشورتان جستجو بکنید! و اینها در زمان اقتدار شان بشما ها چیزی نکرد منبعد هم چیزی نمیکند.
طالبان با کشتار همه ملت افغانستان نمیتواند کلید بهشت را با خود ببرند بلکه با محبت و انسانیت، عدالت، آزادی میتواند رضای الهی را بدست بیاورد و به طالبان وطنم خاطر نشان میسازم که از قطره های خون انتقام، درخت انتقام با ریشه های عمیق سر بلند میکند، وبار دیگر کشور را به آتش جهنم می سوزاند. وپیشنهاد می نمایم دست از انتقام و خشونت برداشته سفره وطنداری را با محبت وانسانیت باز بکنید. اگر شما در جستجوی کسانی هستید تا انتقام بگیرید مطمین باشید به آنها دسترسی ندارید و بخاطر این کسان بیگناهان را شکنجه نکنید.
ما همه بیاد داریم که پادشاهی ها، جمهوریت، امارت، خلافت، همه در گذر است و فردا چه میشود بدست پرور دگار عالم است و الله ج قاضی است که خوب است ویا که خراب است.
عزیزان دلسوزم از پیام ها و احوال پرسی همه دوستان و وطنداران عزیزم سپاسگذارم، که بخاطر امنیت من وخانواده ام ابراز نگرانی میکردند و از ناحیه من و خانواده ام خاطرجمع باشید ماهمه خارج از کشور در جای امن وآرام قرار داریم مطمین باشید.
به یاری خداوند ج امیدوارم هرچه زودتر در فضای صلح و آرامش بار دیگر در وطن عزیزم بخدمت هموطنان رنجدیده خود باشم. بااحترام
۱۴۰۰/۵/۲۸
